شما علاقه مندان به یادگیری زبان آلمانی می توانید پاسخ کلیه ی سوالات خود را در زمینه ی گرامر، جملات و کلمات پر کاربرد را در این مقاله جامع پیدا کرده و با تمرین به راحتی می توانید مکالمه ای ساده داشته باشید.
مکالمات روزمره به زبان آلمانی
Guten Tag, Frau Herbst روزبخیر،خانم هربست
Ah, Herr Müller, guten Tag اه،آقای مولر،روزبخیر
Guten Abend, ich heiße Herbst, Peter Herbst. Und wie heißen Sie عصربخیر،من هربست هستم،پیترهربست. ونام شماچیست؟
lch heiße Müller, Johann Müller. من مولرنام دارم،یوهانمولر
Guten Morgen, ich heiße Ingrid. Und wie heißt du صبح بخیر،اینانگرید نام دارم. ونام توچیست؟
lch heiße Karin من کاری ندارم
und و
?nicht wahr مگه نه
aber ولی
schade حیف
sehr خیلی
gern با خوشحالی
oder یا
sofort فوری
hier اینجا
(sicher(lich مطمئنا
auch همچنین
sondern اما
beide هردو
schließlich در نهایت
etwas مقداری
stimmt درسته!
nur فقط
überhaupt به هر حال
wieder دوباره
genug کافی
hoffentlich با امیدواری
genau دقیقا
zwischen بین
manchmal گاهی
deshalb در نتیجه
immer همیشه
(viel(e زیاد
nie هرگز
wirklich واقعا
oft معمولا
zusammen با هم
klar البته
alle همه
vielleicht شاید
jetzt الان حالا
ein bisschen کمی
also پس
ein wenig کمی
noch ein یکیدیگر
gar nicht اصلا
جملات زیبای آلمانی با ترجمه فارسی
Das schönste was die Liebe geben kann ,ist ein Lächeln
تنها یک لبخند است که موجب عشق می شود
Wenn du etwas erreichen willst,darfst du nicht so viel an dir zweifeln
وقتی می خواهی به چیزی برسی اجازه شک و تردید به خود راه مده
Wir leben alle unter dem gleichen Himmel, aber wir haben nicht alle den gleichen Horizont
ما همه زیر یک آسمان زندگی میکنیم اما همه ما افق یکسانی نداریم
lebe dein Leben und nicht dein Traum
زندگی کن اما نه در رویا
Wo ein Wille ist, ist ein Weg
هر جا اراده ای هست، راهی هم هست
اصطلاحات مربوط به دندان و دندانپزشکی در زبان آلمانی
mit akuten Schmerzen درد شدید
Sprechstunde ساعت ملاقات
einen Arzt aufsuchen مراجعه به دکتر
in regelmäßigen Abständen در فواصل منظم
gründliche Untersuchung معاینه اساسی
die Mundhöhle حلق دهان
eine Untersuchung durchführen معاینه کردن
der Mundbefund نتیجه آزمایش دها
Inspektion der Zähne معاینه دندانها
Der Kaumuskulatur ماهیچه بخش جویدن
das Kiefergelenk مفصل آرواره
die klassische medizinische Methoden متدهای پزشکی قدیمی
die Inspektion معاینه
zur Hilfenahme des Mundspielgels بوسیله کمک آینه دهان
das Zahnbett قسمت شروع لثه
die Mundschleimhaut پوشش پوست مخاطی دهان
primär نخستین، عمده، اولیه، ابتدایی
der Rückschluss نتیجه، نتیجه گیری
die Mundschleimhauterkrankung بیماری پوشش پوست مخاطی دهان
mit einer groben Diagnose با تشخیص بیماری تخمینی
die Karies کرم خوردگی
die Zahnlockerung شل بودن دندان
befühlen پر کردن
die Schwellung ورم
die Kiefervereiterung چرک آرواره
das Antreten von Erkrankungen ظاهرشدن بیماریها
an den Zähnen دندانها
die Füllung ماده پر کردن دندان
die Sonde میله پزشکی
die Krone روکش دندان
mit dem Stethoskop گوشی معاینه پزشکی
der Zahn دندان
der Zahnarzt دندان پزشک
einen Zahn füllen پر کردن دندان
das Kind bekommt Zähne دندان در آوردن بچه
sich die Zähne putzen مسواک زدن دندان
jemandem einen Zahn ziehen کشیدن دندان شخص
die dritten Zähne دندانهای مصنوعی
mit den Zähnen knirschen دندان قروچه کردن
die Zahnarzthelferin دستیار زن دندان پزشک
die Zahnärztin دندان پزشک خانم
zahnärztlich مربوط به دندان پزشکی
zahnärztliche Behandlung درمان دندان
die Zahnbehandlung مداوای دندان
das Zahnbein عاج دندان
der Zahnbelag جرم دندان
die Zahnbürste مسواک
die Zahncreme خمیر دندان
das Zahnklappern بهم خوردن دندان بخاطر سرما یا از ترس
das Zähneknirschen دندان قرچه
zahnen فعل دندان کشیدن
der Zahnersatz دندان مصنوعی
die Zahnfäule خرابی یا کرم خوردگی دندان
das Zahnfleischbluten خونریزی لثه دندان
zahnlos بی دندان
die Zahnlücke فاصله درریف دندانها
die Zahnmedizin دندان پزشکی
die Zahnpasta خمیر دندان
die Zahnpastatube لوله خمیر دندان
die Zahnpflege مراقبت از دندان ها
die Zahnprothese دندانهای مصنوعی
der Zahnschmelz مینای دندان
der Zahnschmerz دندان درد
Ich habe Zahnschmerzen من دندان درد دارم
der Zahnstein جرم دندان
der Zahnstocher خلال دندان
der Zahntechniker دندان ساز
der Zahnwechsel در آوردن دندان مجدد بعد از دندان شیری
das Zahnweh دندان درد
die Zahnwurzel ریشه دندان
einen Arzt zur Rate ziehen به دکتر مراجعه کردن
این حتمی است
داس ایست زیشر
Das ist sicher.
دقیقا نمی دانم
ایش وایس نیشت گِناو
Ich weiss nicht genau.
شما باید این را بدانید
داس موسن زی ویسن
Das mussen Sie wissen.
من نمی توانم این کار را بکنم
دیزِ آربایت کان ایش نیشت ماخِن
Diese arbeit kann ich nicht machen
این خیلی مهم است
داس ایست زهِر ویشتیگ
Das ist sehr wichtig.
چیزی نگفتم
ایش زاگته نیشتس
Ich sagte nichts
این طبیعی است.بدیهی است
داس ایست ناتو(ر)لیش
Das ist natürlich
من نمیفهمم
ایش فِشتیه نیشت
Ich Verstehe nicht
هنوز خیر
نُخ نیشت
Noch nicht
خیلی دیر است
اِس ایست زِهِر شپِت
Es ist sehr spät.
نام من ..... هست
ماین نامه ایست
... Mein Name ist
الان میام
ایش کمه گِلایش
Ich komme gleich
این خیلی زیاد است
داس ایست تسو فیل
Das ist zu viel.
او هنوز نیامده
ار ایست نخ نیشت دا
Er ist noch nicht da.
اینجا- آنجا
هیِر(آ)- دُرت
Hier -Dort
من توریست هستم
ایش بین توقیست
Ich bin Tourist
بزودی
بالد
Bald
بزودی می بینمت
بیس بالد
bis bald
شما اشتباه می کنید
زی ایقِن زیش
Sie irren sich.
واضح است که
اِس لویشتِت آین داس
... Es leuchtet ein,dass
آیاانگلیسیصحبتمیکنید؟
شپرِشِنزیاِنگلیش
? Sprechen Sie Englisch
منآلمانیصحبتنمیکنم.
ایششپرِشهکایندُویچ
Ich Spreche Kein Deutsch
اسمشماچیست؟
ویهایسِنزی
? Wie heissen Sie
اسمشماچیست؟
واسایستایرنامه
? Was ist Ihr Name
ناممنامرهاست.
ایشهایسهامره
Ich heisse Emre.
لطفایکدقیقهصبرکنید
بیتهوارتنزیآینِنمُمِنت
Bitte warten Sie einen Moment
هرچیمیگمعملکنید
تونزیواسایشاینِنزاگه
. Tun Sie was ich Ihnen sage
مننمیدانم
ایشوایساِسنیشت
. Ich weiss es nicht
اینکاررانکنید
تونزیداسنیشت
Tun Sie das nicht
چهچیزیمیخواهید؟
واسوُلِنزی
?Was wollen Sie
نشانبدهید
تسایگِنزی
! Zeigen Sie
کجامیشهآبپیداکرد؟
وُفیندِتمانواسِر
?Wo findet man Wasser
آیاشماحاضرهستید؟
زیندزیفرتیگ
? Sind Sie fertig
منحاضرهستم
ایشبینبِقایت
Ich bin bereit
توکیهستی؟
وِربیستدوو
? Wer bist du
اسمتوچیست؟
ویهایستدوو؟
? Wie heisst du
چکارمیکنی؟
واسماخستدوو؟
?Was machst du
چرا؟
واقوم
? Warum
لطفاقدریآهستهترصحبتکنید
بیتهشپرِشِنزیلانگزامر
Bitte sprechen Sie langsamer.
بعدا
شپِتِر
Später
بیاییداینجا
کُمِنزیهیِر
! Kommen Sie hier
بگویید!
زاگنزی
! Sagen Sie
چهمیگویید؟
واسزاگنزی
? Was sagen Sie
اینچههست؟
واسایستداس
? Was ist das
دنبالمنبیایید
فُلگِنزیمیر( آ)
Folgen Sie mir
دررابازکنید
اُفنِنزیدیتوور( آ)
! Öfnnen Sie die Tür
سیگارکشیدنممنوع
قاوخِنفِبُتِن
Rauchen Verboten
عجلهکنید
بآیلِنزیزیش
! Beeilen Sie sich
بهکجامیروید
وُهینگِهِنزی
? Wohin gehen Sie
منبایدبروم
ایشموسگهن
Ich muss gehen
منوقتندارم
ایشهابهکاینهتسایت
Ich habe keine Zeit
نزدیکتربیایید
کُمِنزینِهِر
! Kommen Sie näher
بهچهفکرمیکنی؟
وُقاندِنکِنزی
? Woran denken Sie
چهبایدبکنم؟
واسزُلایشماخِن
Was soll ich machen
کجاکارمیکنید؟
وُآبایتِنزی
? Wo arbeiten Sie
صبح بخیر
گوتِن مُرگِن
Guten Morgen
روز بخیر
گوتِن تاگ
Guten Tag
عصر بخیر
گوتِن آبِند
Guten Abend
شب بخیر
گوته ناخت
Gute Nacht
خدا حافظ
آوف ویدر ( آ ) زیهِن
Auf Wiedersehen
خواهش می کنم! لطفا!
بیتِ
Bitte!
متشکرم
دانکه
! Danke
بفرمائید!
بیتِ شُون
! Bitte schön
خیلی
زِهِر
Sehr
خیلی خوب
زهر گوت
! Sehr gut
سپاسگزارم، خیلی ممنون
فیلِن دانک
!Vielen Dank
معذرت میخوام
اِنتشول دیگونگ
Entschuldigung
معذرت میخوام
فِرتسای هونگ
Verzeihung
البته، معلوم است
نا کلار
Na,Klar
بله
یا
Ja
خیر
ناین
Nein
خوشوقتم
آن گِنِم
Angenehm
خیلی خوشوقتم
زهر آن گِنِم
Sehr Angenehm
خداحافطی خودمونی(بای بای)
چوس
Tschüs
مسلم است، معلوم است
داس ایست دُخ کلار
Das ist Doch Klar
شما حق دارید
زی هابِن قِشت
Sie haben recht
اینجا بفرمائید بنشینید
زِتسِن زی زیش هی یِر هِر
Setzen Sie sich hierher
معذرت می خواهم
انت شول دیگِن زی
Entschuldigen Sie
فکر خوبی است
داس ایست آییِ گوته گِدانکه
Das ist einer gute Gedanke
تو را دوست دارم.
ایش لیبه دیش
Ich liebe dich
خانمها و آقایان
دامِن اُند هِقِن
Damen und Herrn
احوال شما چطور است؟
وی گِت اِس اینِن
?Wie geht's ihnen
خوب هستم
اِس گِت میِر ( آ ) گوت
. Es geht mir gut
متشکرم، خیلی خوب
دانکه زهر گوت
Danke ,sehr gut
اهمیتی ندارد. مهم نیست
ماخت نیشتس
! Macht nichts
اصطلاحات روزمره آلمانی
0
null
1
eins
اولین
erste
2
zwei
دومین
zweite
3
drei
سومین
dritte
4
vier
چهارم
vierte
5
fünf
پنجم
fünfte
6
sechs
ششم
sechste
7
sieben
هفتم
siebte
8
acht
هشتم
achte
9
neun
نهم
neunte
10
zehn
دهم
zehnte
11
elf
یازدهم
elfte
12
zwölf
دوازدهم
zwölfte
13
dreizehn
سیزدهم
dreizehnte
14
vierzehn
چهاردهم
vierzehnte
15
fünfzehn
پانزدهم
fünfzehnte
16
sechzehn
شانزدهم
sechzehnte
17
siebzehn
هفدهم
siebzehnte
18
achtzehn
هجدهم
achtzehnte
19
neunzehn
نوزدهم
neunzehnte
20
zwanzig
بیستم
zwanzigste
21
einundzwanzig
بیست و یکم
einundzwanzigste
22
zweiundzwanzig
بیست و دوم
zweiundzwanzigste
23
dreiundzwanzig
بیست و سوم
dreiundzwanzigste
24
vierundzwanzig
بیست و چهارم
vierundzwanzigste
30
dreißig
سی ام
dreißigste
40
vierzig
چهلم
vierzigste
50
fünfzig
پنجاهم
fünfzigste
60
sechzig
شصتم
sechzigste
70
siebzig
هفتادم
siebzigste
80
achtzig
هشتادم
achtzigste
90
neunzig
نودم
neunzigste
100
ein)hundert)
1,000
ankommen
(رسیدن، به مقصد رسیدن، وارد شدن)
Wann kommt dieser Zug in Hamburg an?
(کی این قطار به هامبورگ می رسد.)
مثال این واژه کمی گیج کننده است. در مثال دو حرف اضافه داریم، حرف اضافه in و حرف اضافه an. چطور تشخیص دهیم کدام مربوط به فعل است و کدام واقعا یک حرف اضافه. راه حل ساده است. حروف اضافه عادی تقریبا هرگز در انتهای جمله نمی آیند و قسمت دوم از افعال عبارتی یا phrasal هم یا انتهای جمله می آید یا به فعل می چسبد. پس اگر حرف اضافه ای را وسط جمله دیدید بی شک به عنوان حرف اضافه (و نه بخشی از یک فعل عبارتی) با آن برخورد کنید.
Die Ankunft
(ورود)
Auf diesem Plan steht nur die Ankunft(-szeit) der Züge.
(روی این برنامه فقط زمان ورود قطارها نوشته شده.)
گاهی بخشی از یک اسم ممکن است مورد اشاره قرار نگیرد و همچنان معنای آن قابل درک باشد. مثلا “ورود هواپیما چه وقتی است؟” در واقع در شکل دقیق به صورت “ساعت ورود هواپیما چخ وقتی است؟” گفته می شود. اما جمله اول هم می تواند معنا را برساند. ابنکه در مثال (Ankunft(-szeit به این صورت آورده شده به این معناست که بدون گفتن قسمت داخل پرانتز هم جمله همان معنی را دارد.
Ankreuzen
(تیک زدن، علامت چک زدن)
Auf dem Formular müssen Sie an mehreren Stellen etwas ankreuzen.
(بر روی فرم باید در بیشتر موارد چیزی را تیک بزنید.)
با این فعل معمولا در فرم های رسمی خیلی سر و کار خواهید داشت. سعی کنید آن را فراموش نکنید.
Anmachen
(روشن کردن)
Mach bitte das Licht an!
(لطفا آن چراغ را روشن کن)
anmachen هم یک فعل تفکیک پذیر است. اما شاید سوال کنید چرا در مثال این فعل صرف نشده! شکل استفاده شده از فعل در این مثال شکل امری است. در این مورد بعدها بیشتر صحبت می کنیم. توجه کنید که anmachen را می توانید برای روشن کردن چراغ، کامپیوتر یا هر وسیله الکتریکی یا آتش استفاده کنید.
(Sich) Anmelden
(وارد شدن[به محیط کاربری یا یک گروه]، نام نویسی کردن، وارد یک سایت شدن، عضو شدن)
Wo kann ich mich anmelden?
(کجا میتوانم نام نویسی کنم؟)
sich anmelden یک فعل انعکاسی است. یعنی sich بخشی از فعل است پس سعی نکنید برای آن به دنبال معنای معادل فارسی باشید. در افعال انعکاسی در صورتی که فعل بدون بخش انعکاسی (sich) استفاده شود معمولا معنایی متفاوت دارد. ضمایر انعکاسی نوعی خاص از ضمایر هستند که مانند بقیه ضمایر صرف می شوند. در این مثال از حالت صرف شده از ضمیر انعکاسی اول شخص مفرد یعنی mich استفاده شده. برای اطلاعات بیشتر در مورد افعال انعکاسی می توانید این مطلب را بخوانید.
Die Anmeldung
(نام نویسی)
Eine Anmeldung für diesen Kurs ist nicht mehr möglich.
(نام نویسی برای این کلاس دیگر ممکن نیست.)
Die Anrede
(درود، تهنیت، سلام)
Schreiben Sie auch eine Anrede und einen Gruß.
(لطفا یک تهنیت و سلام هم بنویسید.)
Anrede معمولا اشاره به بخش ابتدایی نامه دارد. جایی که اشاره به افراد می کنیم. مثلا در فارسی می نویسیم “مدیر محترم اداره …” به این بخش در نامه نگاری آلمانی Anrede می گویند.
Anrufen
(تلفن کردن، تماس گرفتن)
Kann man Sie anrufen?
(آیا کسی می تواند با شما تماس بگیرد؟ [آیا میتوانم به شما تلفن بزنم])
Peter ruft kurz seine Freundin an.
(پیتر کوتاه با دوست دخترش تماس گرفت.)
فعل anrufen هم یک فعل تفکیک پذیر است. توجه داشته باشید که این معنایی تا حدی متفاوت نسبت به تلفن کردن در فارسی دارد. درمثال دوم معادل فارسی “تماس گرفتن” خیلی درست نیست “تلفنی صحبت کردن” می تواند معادل بهتری باشد. پس anrufen به معنای تماس گرفتن، تلفن کردن یا با کسی تلفنی صحبت کردن است.
Der Anruf , -E
(تماس تلفنی)
Sie bekommt viele Anrufe auf ihrem Handy.
(او تماس های زیادی روی موبایلش دریافت کرد.)
Anrufe تنها به معنای تماس تلفنی است. پس به عنوان تماس فیزیکی یا حضوری از آن استفاده نکنید!
Der Anrufbeantworter
(دستگاه پیغام گیر تلفن)
Wir sind im Moment nicht da. Sprechen Sie bitte auf den Anrufbeantworter
(ما در حال حاضر نیستیم. لطفا در دستگاه پیغام گیر صحبت کنید.)
استفاده درست از حروف اضافه یا ساختن درست ساختار جمله بسیار مهم است به همین دلیل بر روی یادگیری مثل ها تاکید می کنیم. در این مثال اصطلاح auf den Anrufbeantworter Sprechen را داریم که به معنای گذاشتن پیغام در دستگاه پیغامگیر است. سعی کنید اصطلاحات این چنینی را به صورت یک کل یاد بگیرید. (البته اگر فقط به حفظ کردن طوطی وار واژه ها علاقمند نیستید!)
Die Ansage , -N
(اطلاعیه، خبر جدید)
Hören Sie die Ansagen.
(اطلاعیه ها را گوش کنید.)
Der Anschluss
(ارتباط، اتصال، ارتباط تلفنی یا ترابری یا افراد)
In Mannheim haben Sie Anschluss nach Saarbrücken.
(آیا در منهایم با ساربروکن ارتباط دارید.)
Ist das die Anmeldung für einen Telefonanschluss?
(آیا این درخواست برای یک خط تلفن [اتصال تلفن] است.)
واژه Anschluss واژه نسبتا مهمی است و معادل های متفاوتی در فارسی دارد. این واژه به صورت کلی به معنای اتصال یا ارتباط چیزهاست، این ارتباط می تواند تلفنی، زمینی، جاده ای یا … باشد.
An Sein
(روشن بودن)
Heute Nacht war das Licht an.
(امشب این چراغ روشن بود.)
ما در فارسی برای نشان دادن روشن بودن دستگاه ها یا چراغ ها از یک صفت استفاده می کنیم. صفت “روشن” وقتی به هرچیزی نسبت داده شود کار کردن آن را نشان می دهد. در آلمانی همین کار را با یک حرف اضافه انجام میدهند. همانطور که anmachen به معنای روشن کردن بود، an sein هم به معنای روشن بودن است. (البته سعی نکنید همیشه از این معادل سازی ها استفاده کنید! معادل های جذاب اینچنینی خیلی زیاد نیستند.)
Antworten
(جواب دادن، پاسخ دادن، جواب تلفن را دادن)
Er antwortet nicht.
(او جواب نداد.)
antworten به معنای جواب دادن یا پاسخ دادن کلامی است. ما در فارسی از جواب دادن به شکلهای دیگری هم استفاده می کنیم مثلا “این پیچ گوشتی برای این پیچ جواب نمی ده.” برای معادل های مشابه باید از افعال دیگری استفاده کنید.
Die Antwort , -En
(جواب، پاسخ)
Er gibt leider keine Antwort.
(متاسفانه او هیچ پاسخی نداد.)
Die Anzeige , -N
(اگهی، تبلیغ)
Ich habe Ihre Anzeige in der Zeitung gelesen.
(من اگهی شما را در روزنامه خواندم.)
از Anzeige معمولا برای اشاره به تبلیغات مکتوب استفاده می شود. مثلا در روزنامه، یا کاغذهای چاپ شده تبلیغاتی.
[Sich] Anziehen
(لباس پوشیدن)
Ich muss mich noch anziehen.
(من باید لباسم هم بپوشم.)
sich anziehen یک فعل انعکاسی است. پس به معنای sich توجه نکنید. دو بخش این فعل با هم به معنای لباس پوشیدن هستند. اگر ضمیر انعکاسی را در جمله ندیدید بهتر از به دنبال لغت نامه بگردید چون آن فعل معنای دیگری دارد (anziehen به صورت فعل غیر انعکاسی به معنای جذب کردن است!)
Das Apartment , -S
(آپارتمان، واحد مسکونی آپارتمانی)
Wir haben ein Apartment gemietet.
(ما یک آپارتمان اجاره کرده ایم.)
Apartment میتواند به یک آپارتمان به صورت کامل اشاره کند یا به یکی از واحدهای آن. در فارسی هم از این واژه تقریبا به شکلی مشابه استفاده می کنیم.
Der Apfel , -Ä
(سیب)
Ein Pfund Äpfel bitte.
در عبارت داده شده Ich به معنای “من” و bin به معنای “هستم” است. از این جمله بسیار کاربردی می توانید برای معرفی خود استفاده کنید. به مثال های زیر توجه کنید.
Ich bin Ali. (من علی هستم)
Ich bin Babak. (من بابک هستم)
Ich bin Mahsa. (من مهسا هستم)
حال میخواهیم از طریق همین جمله شغل خود را نیز معرفی کنیم. برای این کار بعد از عبارت Ich bin از واژه ein به معنای “یک” استفاده می کنیم. برای مثال:
Ich bin ein Architekt. (من یک معمار هستم)
با قرار دادن هر واژه دیگر به جای واژه Architekt می توانید شغل دیگری را معرفی کنید. به مثال های زیر توجه کنید:
Ich bin ein Musiker. (من یک نوازنده موسیقی هستم)
Ich bin ein Lehrer. (من یک معلم هستم)
Ich bin ein Fotograf. (من یک عکاس هستم)
Ich bin ein Busfahrer. (من یک راننده اتوبوس هستم)
یکی از اولین نکاتی که در گرامر زبان آلمانی با آن برخورد خواهید کرد وجود جنسیت است. جنسیت اسم یا فرد بر نحوه توصیف جملات تاثیر میگذارد و این نکته ایست که با کمی دقت خواهید توانست آن را رعایت کنید. تمامی جملات بالا در صورتی درست خواهد بود که “من” یک فرد مذکر باشم. برای ایجاد شغل های مونث در زبان آلمانی یک پسوند in- به این شغل ها اضافه می شود. به مثال های زیر توجه کنید.
Architekt (معمار مرد)
Architektin (معمار زن)
Musiker (نوازنده مرد) Musikerin(نوازنده زن)
Lehrer (معلم مرد) Lehrerin (معلم زن)
Fotograf (عکاس مرد) Fotografin(عکس زن)
Busfahrer (راننده اتوبوس مرد) Busfahrerin (راننده اتوبوس زن)
نکته کوچک دیگری که نیاز است به آن دقت کنید این است که برای اشاره به یک شی مونث باید به واژه ein نیز یک پسوند e- اضافه کرد. (که به صورت eine در خواهد آمد.)
حال به مثال های زیر توجه کنید:
Ich bin eine Lehrerin.(من یک معلم زن هستم)
Ich bin eine Fotografin. (من یک عکاس زن هستم)
Ich bin eine Architektin. (من یک معمار زن هستم)
ضمیر های شخصی در زبان آلمانی گذشته از حالت سوم شخص مفرد، همگی دارای معادل های هماهنگ در زبان فارسی است. برای آشنایی اولیه با این ضمایر به جدول زیر مراجعه می کنیم. بعد از بررسی دقیق جدول در رابطه با هر ضمیر بیشتر توضیح می دهیم.
جدول ضمایر شخصی در زبان آلمانی
ضمایر شخصی
مفرد
فارسی
آلمانی
اول شخص
من
Ich
دوم شخص
تو (دوستانه)
تو (محترمانه)
du
Sie**
سوم شخص
او
es (خنثی)*
sie(مونث)*
er (مذکر)*
در یک نگاه ساده و اولیه دو نکته جلب توجه می کند.
1- نکته اول اینکه در زبان آلمانی بر خلاف فارسی (مشابه انگلیسی) برای حالت سوم شخص مفرد سه ضمیر متفاوت برای جنسیت های مختلف داریم. این نکته ایست که باید حتما توجه زیادی به آن داشته باشید.
2- نکته دوم اما در ضمیرهای دوم شخص مفرد است. در این ضمیر به جز حالت معمولی یا دوستانه یک حالت محترمانه نیز برای اشاره وجود دارد. البته ما نیز در دوم شخص مفرد معمولا از ضمیر “شما” برای حالت محترمانه استفاده می کنیم، که به شما کمک می کند درک بهتری از معنای آن داشته باشید. تنها تفاوت دو ضمیر در حرف اول آنهاست. ضمیر دوم شخص محترمانه با حرف اول بزرگ و ضمیر سوم شخص مونث با حرف اول کوچک نوشته می شود. (این دو ضمیر در صورتی که اول جمله باشند کاملا مشابه می شوند. در این صورت آنها را از روی نحوه صرف فعل تشخیص می دهیم که بعدا به آن می پردازیم.)
توجه کوچک: جدا از این جدول ضمایر دیگری (ضمایر ملکی و ضمایر مفعولی) نیز در زبان آلمانی وجود دارد که البته نیازی نیست حالا نگران آنها باشید.
برای درس دوم موضوع مهم دیگری وجود ندارد از این رو شما را به یادگیری چند جمله کاربردی در زبان آلمانی دعوت می کنم. (در یادگیری این جملات خود را درگیر گرامر یا واژه های درون آن نکنید و کل جمله را با معنی یاد بگیرید.)
معادل فارسی
اصطلاح آلمانی
معادل فارسی
اصطلاح آلمانی
روز بخیر، سلام
Guten Tag
صبح بخیر
Guten Morgen
شب بخیر
Gute Nacht
عصر بخیر
Guten Abend
خدانگه دار، به امید دیدار
Auf Wiedersehen
سلام، درود
Hallo
نکته فرهنگی/زبانی: عبارت Gute Nacht عموما پیش از خواب مورد استفاده است و برای سلام دادن در شب از Guten Abend استفاده کنید. Guten Tag برای هر ساعتی از روز قابل استفاده است.
در درس قبل ضمایر شخصی فاعلی در زبان آلمانی را آموختید. در این درس می خواهیم از این ضمایر در کنار فعل Sein استفاده کرده و جملات بیشتری بسازیم. جدول زیر را با دقت بررسی کنید:
جدول صرف فعل Sein
مفرد
ضمیر
فعل
اول شخص
ich
bin
دوم شخص
du
Sie
bist
sind
سوم شخص
es
sie
er
ist
حال سعی می کنیم عباراتی را با هر حالت بسازیم:
Ich bin ein Fotograf.(من یک عکاس هستم.)
Du bist ein Fotograf.(تو یک عکاس هستی.)
Er ist ein Fotograf. (او [مرد] یک عکاس است.)
Sie ist eine Fotografin. (او [زن] یک عکاس است.)
Sie sind ein Fotograf. (شما [محترمانه] عکاس هستید.)
جملات زیر به صورت مشخص نحوه استفاده از فعل بودن را نشان می دهد. جملات را با دقت تکرار کنید تا تمام حالات آن را یاد بگیرید. سعی کنید در زمان تکرار کردن هر جمله به معنای آن فکر کنید تا جملات شکل واقعی در ذهن شما بگیرد.
نکته: نکته ای که ممکن است از درس اول به صورت سوال برای شما مطرح شده باشد این است که چرا در واژه Fotograf حرف اول به صورت بزرگ نوشته شده؟! در زبان انگلیسی در دو حالت حرف اول یک کلمه به صورت بزرگ نوشته خواهد شد. حالت اول اینکه در ابتدای جمله نوشته شود و حالت دوم اینکه نامی مشخص باشد (مانند نام فرد، نام رودخانه، کشور و …) اما در زبان آلمانی تمامی اسامی با حرف اول بزرگ نوشته می شوند (هر واژه ای که از نظر گرامری اسم باشد). پس هر واژه ای که نقش اسم در جمله را داشته باشد حرف اول آن بزرگ نوشته خواهد شد. به همین دلیل واژه Fotograf با حروف بزرگ نوشته شده است.
تمرین!
برای تمرین این بار شما فعل Sein را صرف کنید و برای این کار از دو شغل که در درس اول با آنها آشنا شدیم استفاده کنید. Lehrer / Musiker (توجه داشته باشید که برای سوم شخص مفرد از شکل درست شغل استفاده کنید!)
.Ich bin ein Fotograf
… Du bist
کلمات بیشتر:
پس از پایان تمرین شغل های جدید زیر را یاد بگیرید و صرف فعل را با آنها نیز تکرار کنید:
Kellner (پیش خدمت مرد)
Kellnerin (پیش خدمت زن)
Ingenieur (مهندس مرد)
Ingenieurin (مهندس زن)
بهترین اموزشگاه زبان آلمانی در تهران
مشاغل:
Historiker
Historikerin
تاریخ شناس زن
پپروزنامه نگار
Journalistin
Journalist
پپروزنامه نگار
Journalistin
روزنامه نگار زن
Student
دانشجو
Studentin
دانشجو خانم
Arzt
دکتر
Ärtin
دکتر زن
معرفی کردن:
Vorname:اسم
Familienname:فامیل
Herkunft:منظور کشور است
Wohnort:آدرس
Beruf:شغل
Alter:سن ،
Familienstand:وضعیت تاهل
Kinder:تعداد بچه
اموزش زبان المانی در آموزشگاه گات
خوب اولین بخش را با توضیحات ساده درباره ساختار جملات مورد استفاده در معرفیهای روزانه آغاز میکنیم:
در زبان آلمان معرفی خود را معمولا با جله ساده Ich bin ...که به معنی من هستم است شروع میکنیم. به مثالهای زیر توجه کنید:
من Sabine Möller هستم.
Ich bin Sabine Möller
من Christian Maier هستم.
Ich bin Christian Maier
من خانم Kracht هستم.
Ich bin Frau Kracht
من آقای Jansen هستم.
Ich bin Herr Jansen
برای پرسیدن نام یک نفر میتوانید از Sind Sie ...?در موارد محترمانه و از Bist du...? در موارد دوستانه استفاده کنید. به مثالهای زیر توجه کنید:
آیا تو Sabine Möller هستی؟
؟Bist Du Sabine Möller
آیا تو Christian Maier هستی؟
؟Bist du Christian Maier
آیا شما خانم Kracht هستید؟
؟Sind Sie Frau Kracht
آیا شما آقای Jansen هستید؟
؟Sind Sie Herr Jansen
توجه داشته باشید که S در Sie (به عنوان ضمیر محترمانه) همیشه با حرف بزرگ نوشته میشود.
در این بخش به معرفی مقدماتی اسامی و در واقع شغلهای مذکر و مونث میپردازیم. در زبان آلمانی یک شغل میتوانند مونث یا مذکر باشند. عمل مونث کردن یک شغل در بیشتر موارد به وسیله اضافه کردن یک –in به انتهای شغل انجام میشود.
Ich bin Lehrer
من معلم (مذکر) هستم
Ich bin Lehrerin
من معلم (مونث) هستم
Ich bin Polizist
من مامور پلیس (مذکر) هستم
Ich bin Polizistin
من مامور پلیس (مونث) هستم
Ich bin Mechaniker
من مکانیک (مذکر) هستم
Ich bin Mechanikerin
من مکانیک (مونث) هستم
توجه داشته باشید که در زبان آلمانی نیز مانند فارسی (و متفاوت از انگلیسی) نیازی به آوردن کلمه یک یا (ein(e قبل از شغل نیست.
برای مشخص کردن ملیتتان روشی ساده وجود دارد و آن هم استفاده از عبارت Ich komme aus ... است که به صورت تحت الفظی به معنی «من از ... آمدم » است اما معنی آن «من اهل ... هستم» است. به مثالهای زیر توجه کنید:
Ich komme aus dem Iran
من اهل ایران هستم.
Ich komme aus Berlin
من اهل برلین هستم.
Ich komme aus Schottland
من اهل اسکاتلند هستم.
برای معرفی محل زندگیتان باید از عبارت Ich wohne in ... استفاده کنید که به معنی «من در ... زندگی میکنم» است. به مثالهای زیر توجه کنید:
Ich wohne in Tehran
من در تهران زندگی میکنم.
Ich wohne in Deutschland
من در آلمان زندگی میکنم.
Ich wohne in Frankfurt
من در فرانکفورد زندگی میکنم.
در این بخش به معرفی ضمیر مالکی (mein(e میپردازیم. در زبان آلمانی با توجه به نوع اسمی که میخواهیم در مورد مالکیت آن صحبت کنیم ضمیر ملکی نیز متفاومت است به این صورت که:
زمانی که در مورد مالکیت یک اسم مذکر صحبت میکنیم از mein استفاده میکنیم.
زمانی که در مورد مالکیت یک اسم مونث صحبت میکنیم از meine استفاده میکنیم.
به مثالهای زیر توجه کنید:
او همسر (زن) من است.
.Das ist meine Frau
او دختر من است.
.Das ist meine Tochter
او شوهر من است.
.Das ist mein Mann
.او پسر من است
.Das ist mein Sohn
او دوست (مذکر) من است.
.Das ist mein Freund
او همکار (مذکر) من است.
.Das ist mein Kollege
wohnen (زندگی کردن) و kommen (آمدن) توضیح خواهم داد:
ich
من
ich komme
.من میآیم
ich wohne
.من زندگی میکنم
du
(تو (غیر رسمی
du kommst
.تو میآیی
du wohnst
.تو زندگی میکنی
Sie
(شما (توی رسمی
Sie kommen
.شما میآیید
Sie wohnen
.شما زندگی میکنید
در این بخش به معرفی حروف تعریف برای اسامی معرفه یعنی der, die, das میپردازیم. در زبان آلمانی هر اسمی دارای جنس است و این جنسیت میتواند هیچگونه ربطی به معنی اسم مورد بحث نداشته باشد. هر اسم در زبان آلمانی میتوان یکی از این سه حالت را داشته باشد: مذکر (maskuline), مونث (feminine) خنثی (neuter). بهترین راه برای تعیین جنس اسمی که از آن اطلاع ندارید استفاده از دیکشنری است.
Der حرف تعریف معرفه برای اسامی مذکر است:
der Apfel
سیب
der Bruder
برادر
Die حرف تعریف معرفه برای اسامی مونث است.
die Straße
خیابان
die Freundin
(دوست (مونث
Das حرف تعریف معرفه برای اسامی خنثی است.
das Fahrrad
دوچرخه
das Kind
کودک
بهترین روش برای یادگیری جنس اسامی در زبان آلمانی حفظ کردن آنها همراه با اسم است.
ر اینجا با تعدادی از کلمات سوالی در زبان آلمانی آشنا خواهید شد:
چه...؟
Was...?
کی...؟ چه وقت...؟
Wann...?
کجا...؟ کدام محل...؟
Wo...?
چه کسی...؟
Wer...?
به کجا...؟
Wohin...?
چند تا...؟ چقدر...؟
Wie viel...?
پس از استفاده کردن از یک کلمه سوالی در جمله فعل اصلی بلافاصله بعد از آن میآید. به مثالهای زیر توجه کنید:
؟Was sind Sie von Beruf
شغل شما چیست؟
؟Was ist das
این چیست؟
؟Wo wohnen Sie
کجا زندگی میکنید؟
؟Wohin, bitte
به کجا, لطفا؟
در برخی موارد برای سوالی کردن جمله نیازی به استفاده از کلمات سوالی نیست. در این موارد به سادگی با جابهجا کردن محل فعل از جایگاه دوم در جمله به جایگاه اول میتوان جمله را سوالی کرد. به جملات زیر توجه کنید
؟Ist das ein Taxi
؟Ist das der Herd
؟Sind wir da
Das ist ein Taxi
Das ist der Herd
Wir sind da
این بخش درباره مکان و سوال کردن درباره مکان است. برای سوال کردن درباره محل یک چیز یا کس از wo به معنی کجا استفاده میکنیم.
کجا زندگی میکنی؟
؟Wo wohnst du
زمانی که میخواهیم درباره واقع شدن چیزی در محلی صحبت کنیم از inاستفاده میکنیم:
من در برلین زندگی میکنم.
Ich wohne in Berlin
برای مشخص کردن مکان یک چیز همچنین میتوان از anنیز استفاده کرد.(از آنجایی که فاقد معادل فارسی است باید بگویم an معنایی شبیه به at در انگلیسی دارد).
من در دانشگاهی در برلین درس میخوانم.
Ich studiere an der Universität in Berlin
I'm studying at Berlin University
هر دو حرف اضافه an و in با توجه به جنس اسمی که پس از آنها میآید تغییر میکنند.
با هر کدام از اسامی مذکر و خنثی حرف اضافهی in به imتبدیل میشود که در واقع حالت خلاصه شدهای از in demاست. به مثال زیر توجه کنید:
(das Krankenhaus)
Ich arbeite im Krankenhaus
حرف اضافه an نیز دارای حالتی مشابه است و با اسامی مذکر و خنثی به شکل am در میآید که درواقع حالت خلاصه شدهای از an dem است. به مثال زیر توجه کنید:
(der Potsdamer Platz)
؟Ist das am Potsdamer Platz
در مواجهه با اسامی مونث حروف اضافی in و an موجب میشوند که حرف تعریف آن اسم یعنی dieبهder تغییر کند. به مثالهای زیر توجه کنید:
(die Oranienburger Straße)
Ich wohne in der Oranienburger Straße
(die Universität)
Ich studiere an der Universität
در این بخش درباره طریقه سوال کردن و صحبت کردن درباره مقصد صحبت میکنیم. برای سوال کردن درباره مقصد باید از کلمه سوالی wohinبه معنی «به کجا» استفاده کرد.
به کجا میروید؟
؟Wohin gehen Sie
برای صحبت کردن درباره مقصد از حروف اضافه nachوzu استفاده میکنیم.
از حرف اضافه nach در مواردی استفاده میشود که بخاهیم درباره یک شهر یا کشور صحبت کنیم. به مثال زیر توجه کنید:
من به برلین میروم (میرانم).
Ich fahre nach Berlin
برای صحبت کردن درباره مقصد در بیشتر موارد از حرف اضافه zu استفاده میشود. باید توجه داشته باشید که با اسامی مذکر و خنثی حرف اضافه zu به zum تبدیل میشود, که در واقع حالت خلاصهای از zu demاست.
der Platz » zum Platz
das haus » zum haus
با اسامی مونث حرف اضافه zu به zur تبدیل میشود, که در واقع حالت خلاصه شدهی zu derاست.
die Oranienburger Straße » zur Oranienburger Straße
die Galerie » zur Galerie
در این بخش درباره برخی از کاربردهای واژه bitte صحبت خواهیم کرد. در زبان آلمانی واژه bitte واژه بسیار پرکاربردی است. این واژه با توجه به کاربردش میتواند معانی بسیار متفاوتی داشته باشد اما به طور کلی به جملات و درخواستها حالت مودبانه میدهد. حال با برخی از معانی آن آشنا میشویم:
Bitte میتواند به معنی لطفا باشد:
Können Sie mir helfen, bitte?
لطفا, میتوانید به من کمک کنید؟
Eine Tasse Tee, bitte.
یک فنجان چای, لطفا؟
از Bitte sehrبه معنی بفرمایید (در هنگام تحویل دادن چیزی) استفاده میشود:
بفرمایید, نوشابهیتان.
.Bitte sehr, Ihr cola
از. Bitte schön برای پاسخ دادن به تشکر و به معنی «خواهش میکنم» استفاده میشود:
Danke
ممنونم
Bitte schön
خواهش میکنم
اموزش مکالمه المانی در اموزشگاه گات
A Oh! Entschuldigung! … Entschuldigung, es tut mir wirklich leid.
.اوه ، معذرت می خواهم! … معذرت، واقعا متاسفم
D Es ist schon okay.
.مشکلی نیست
A Sind Sie sicher?
مطمئن هستید (واقعا)؟
D Ja. Es ist okay.
.بله. مشکلی نیست
A Sind Sie wirklich sicher?
واقعا مطمئن هستید؟
D Ja. Es ist nur Wasser.
.بله، فقط آب هستش
A Kein Problem?
مشکلی نیست؟
D Nein, kein Problem.
.نه، مشکلی نیست
A Ich bin Joe Cardigan, und Sie?
اسم من جو کاردیگان هستش ، و شما؟
D Ich bin Anke Löwen.
.اسم من آنکه لوون هست
Diese Stadt ist wirklich groß.
Das war wirklich lecker.
sein (Verb) بودن – مصدر
Das kann doch nicht wahr sein!
Ich bin Student.
es (Personalpronomen) آن – ضمیر شخصی سوم شخص خنثی
Es ist schön, dass Sie da sind.
Es ist früh am Morgen.
schon (Adverb) در این متن به عنوان کلمه تشدید کننده
Es ist schon okay.
Sie (Personalpronomen) شما
Haben Sie eine andere Kreditkarte?
Sprechen Sie Englisch?
Sie sind Herr Smith.
sicher (Adjektiv) مطمئن
Bist du dir sicher?
ja (Adverb) بله
Ja, das stimmt.
nur (Adverb) فقط ، تنها
Ich esse nur Gemüse.
Wasser (Nomen) آب
Ein Glas Wasser ohne Kohlensäure bitte!
nein خیر
Nein, ich bin nicht aus Köln.
ich (Personalpronmen) من
Ich hatte letzte Woche so viel zu tun!
Ich bin Lisa.
und (Konjunktion) و
Thomas und Lisa.
Verkäuferin فروشنده
Bitte schön? بفرمایید؟
Kann ich Ihnen helfen? می تونم کمکتون کنم؟
Was / Wie viel möchten Sie? چی / چقدر می خواهید؟
(Möchten Sie) sonst noch etwas? چیز دیگری می خواهید؟
Wir haben kein(e) ….. mehr. ما….. نداریم
(Das macht dann)….. Euro…. بنابراین حسابتون می شود …. یورو
حال به ساختار جملاتی که معمولا از طرف مشتری بیان می شود توجه نمایید.
Kunde / Kundin مشتری مرد / مشتری زن
Ich möchte / Ich hätte gern / Ich brauche ein Kilo Äpfel. من یک کیلو سیب می خواهم
همانطور که مشاهده می کنید ۳ عبارت Ich möchte / Ich hätte gern / Ich brauche دقیقا به یک معنا می باشند و شما می توانید از هر یک از این جملات که دوست داشتید هنگام نیاز استفاده نمایید.
Haben Sie Eier? تخم مرغ دارید؟
Wo finde ich Salz? کجا نمک پیدا می کنم؟
Was kostet ein Kilo Tomaten? یک کیلو گوجه فرنگی چقدر می شود؟
Wie viel kostet ein Liter Milch? یک لیتر شیر چقدر می شود؟
Was kosten 100g Rindfleisch? صد گرم گوشت گاو چقدر می شود؟
از جمله فعل های زبان آلمانی که بسیار پرکاربردی می باشند می توان به فعل möchten اشاره کردن. در هنگام خرید کردن فعل möchten (خواستن) در جملات بسیار پرکاربرد می باشد. در این قسمت می توانید صرف فعل möchten را مشاهده نمایید.
ich möchte
du möchtest
er/ sie möchte
wir möchten
ihr möchtet
sie / Sie möchten
ضمایر فاعلی
ich
ish
من
wir
veer
ما
du
doo
تو (رسمی)
ihr
eer
شما
er, sie, es
air, zee, ess
او (مونث, مذکر و خنثی)
sie ,Sie
zee
آنها, تو یا شما (رسمی)
صرف زمان حال ساده فعل بودن
من هستم
ich bin
ish bin
ما هستیم
wir sind
veer zint
تو هستی
du bist
doo bihst
شما هستید (غیر رسمی)
ihr seid
eer zide
او (مذکر, مونث و خنثی) هست
er/sie/es ist
air/zee/ess isst
آنها هستند
sie sind
zee zint
صرف زمان حال گذشته فعل بودن
من بودم
ich war
ish var
ما بودیم
wir waren
veer vah-ren
تو بودی
du warst
doo varst
شما بودید (غیر رسمی)
ihr wart
eer vart
او (مذکر, مونث و خنثی) بود
er/sie/es war
air/zee/ess var
آنها بودند
sie waren
توجه داشته بشید که فعل brauchen با اسمها به کار میرود. به مثالهای زیر توجه کنید.
Ich brauche ein Fahrrad.
من به یک دوچرخه نیاز دارم
Sie brauchen eine Tankstelle
شما به یک پمپ بنزین نیاز دارید
Du brauchst Benzin.
تو به بنزین نیاز داری
برای نشان دادن الزام یا نیاز در انجام کاری باید از فعل müssen استفاده کنید. این فعل یک فعل مودال است و در ضمن بی قائده نیز محسوب میشود. بعدها درباره طریق استفاده از این فعل صحبت خواهیم کرد.
با وجودی که فعل brauchen تنها با اسمها استفاده میشود اما میتوانید از آن برای نشان دادن عدم نیاز به انجام کاری نیز استفاده کنید. برای این کار باید از nicht پس از فعل استفاده کرده وسپس حرف اضافهzu را پس از آن قرار دهید. به مثالهای زیر توجه کنید:
Ich brauche nicht zu tanken.
من نیازی به سوختگیری ندارم
Sie brauchen nicht zu arbeiten.
من نیازی به کار کردن ندارم
شراب
پاکت
die Salate
die Weine
die Packete
سالادها
شرابها
پاکتها
و بسیاری از اسامی مونث هم با اضافه کردن حروف -n یا -enبه حالت جمع تبدیل میشوند.
die Scheibe
die Frau
تکه, برش
زن
die Scheiben
die Frauen
تکهها, برشها
زنها
و اگر اسمی به حالت عادی با –en تمام شود حالت جمع آن کاملا مانند حالت مفرد خواهد بود.
ein Brötchen
zwei Brötchen
یک نان
(دو نان (جمع
der Kuchen
die Kuchen
کیک
کیکها
حروف صدادار در برخی از اسامی پس از تبدیل شدن به حالت جمع Umlaut یا دونقطه میگیرد. در این حالت تلفظ حرف صدادار عوض میشود.
der Apfel
der Sohn
der Bruder
سیب
فرزند پسر
برادر
dieÄpfel
die Söhne
die Brüder
سیبها
پسران
برادرها
از Wie bitte?یا به حالت ساده ترbitte? در مواردی استفاده میشود که شما منظور طرف مقابل را متوجه نمیشوید.
جهت های جغرافیایی به زبان آلمانی را به همراه معنی آن ها می توانید مشاهده کنید :
das Zentrum: مرکز im zentrum: در مرکز
der Norden: شمال im Norden: در شمال
der Osten: شرق im Osten: در شرق
der Süden: جنوب im Süden: در جنوب
der Westen: غرب im Westen: در غرب
im Nordosten: در شمال شرق
im Südosten: در جنوب شرق
im Südwesten: در جنوب غرب
im Nordwesten: در شمال غرب
به جواب تمرین d و f توجه کنید.
d Berlin ist die Hauptstadt von Deutschland.
f Bern ist die Hauptstadt der Schweiz.
هر ۲ یک معنی را می دهند ، یعنی : …. است پایتخت …. ، این قسمت را برای افرادی که متن ها را به دقت مطالعه می کنند توضیح میدهیم. شاید با خودتان بگویید چرا در یک جمله از کلمه "von" به معنی "از" استفاده کردیم و در جمله دیگر با اینکه یاد گرفتید که کشور سوسیس دارای آرتیکل "die" می باشد ، آن را به der تغییر داده ایم و از کلمه "von" هم استفاده نکردیم.
این مبحث به قواعد گرامری گنتیو (Genetiv) بر می گردد که شما تا سطح مدرک a نیازی به دانستن آن ندارید و ما پس از اتمام دوره a، و ورود به سطح b مبحث Genetiv را برای شما روشن می سازیم. فقط بدانید که جمله f را می توانیم به شیوه جمله d نیز بنویسیم و دقیقا همان معنا را می دهد.
Bern ist die Hauptstadt von der Schweiz.
به مثال های زیر توجه کنید. هر دو جمله یک معنی را می دهند، اما با ساختار متفاوت. فعلا فقط کافیست تا این جملات را حفظ داشته باشید و چشم شما با آن ها به قول معروف آشنا باشد. در یادگیری عجله نکنید و در هر درس فقط نکات اصلی را که آموزش داده می شود به طور کامل یاد بگیرید و در بقیه موارد فقط درک مطلب کافیست و نیاز نیست ریز به ریز معنی لغات و یا علت ها را بدانید.
Hamburg liegt im Norden von Deutschland. هامبورگ در شمال آلمان قرار دارد
Hamburg liegt in Norddeutschland. هامبورگ در شمال آلمان قرار دارد
فرض کنید می خواهید بپرسید مونیخ کجاست؟ به طرز پرسیدن این سوال توجه کنید .
Wo liegt München? مونیخ کجا قرار دارد؟
هنگامی که می خواهیم بپرسیم پایتخت یک کشور کجاست به مانند ساختار زیر عمل می کنیم:
Was ist die Hauptstadt von Österreich? پایتخت اتریش کجاست؟
البته شما فعلا با حروف تعریف معین که همان "die,das,der" می باشند آشنا شده اید. پس فعلا در مورد حروف تعریف نامعین کنجکاو نشوید. در مورد جمع بستن نیز باید گفت که اسامی غیرقابل شمارش و برخی از اسامی همیشه به صورت مفرد می آیند که در درس قبل اشاره کوچکی به آن کردیم. به عنوان مثال کلمات زیر به علت غیرقابل شمارش بودن و یا خاص بودن اسم همیشه به صورت مفرد می آیند. توجه کنید که معنی لغاتی را که در این درس برای اولین بار با آن برخورد می کنید ضرورتی ندارد حفظ نمایید. در درس هایی که در آینده داده می شود حتما به این لغات برخورد می کنید.
کره
die Butter
وطن
die Heimat
طلا
das Gold
نوعی نوشیدنی
der Wein
شیر
die Milch
گوشت
das Fleisch
نکته: همانطوریکه قبلا متذکر شدیم، کلیه اسامی معین در فرم جمع حرف تعریف "die" می پذیرند. حال به بررسی نکات انواع جمع بستن در زبان آلمانی می پردازیم.
۱- بعضی از اسامی موقع جمع بستن فقط حرف تعریف "die" می پذیرند و هیچ خاتمه ای قبول نمی کنند. مثال :
der Lehrer (معلم) ————————————-> die Lehrer معلم ها ، این معلم ها
der Schüler (دانش آموز) —————————–> die Schüler دانش آموزان ، این دانش آموزان
das Messer (چاقو ، کارد) —————————-> die Messer این چاقوها
۲- برخی از اسامی اوملاوت می پذیرند:
der Vater (پدر) —————————————-> die Väter پدران
die Mutter (مادر) ————————————–> die Mütter مادران
der Bruder (برادر) ————————————> die Brüder برادران
der Flughafen (فرودگاه) —————————–> die Flughäfen فرودگاه ها
der Afpel (سیب) —————————————> die Äpfel سیب ها
۳- بعضی از اسامی در خاتمه حرف "e" می پذیرند:
das Bein (ساق پا) ————————————> die Beine ساق پاها
der Tag (روز) ————————————> die Tage روزها
der Arm (بازو) ————————————> die Arme بازوها
der Monat (ماه) ———————————–> die Monate ماه ها
der Brief (نامه) —————————————> die Briefe نامه ها
das Jahr (سال) —————————————> die Jahre سال ها
۴- بعضی از اسامی ضمن دریافت اوملات، پسوند "e" نیز می پذیرند:
die Stadt (شهر) ————————————> die Städte شهرها
der Sohn (پسر) ————————————> die Söhne پسرها
der Zug (قطار) ————————————> die Züge قطارها
der Arzt (پزشک) ———————————-> die Ärzte پزشکان
der Eingang (ورود) —————————–> die Eingänge درهای ورودی
۵- بعضی اسامی فقط پسوند "er" می پذیرند:
das Kind (بچه) ————————————> die Kinder بچه ها
das Bild (عکس) ————————————-> die Bilder عکس ها
das Gesicht (صورت) —————————> die Gesichter چهره ها
۶- بعضی از اسامی ضمن دریافت پسوند "er" اوملات نیز می پذیرند:
das Buch (کتاب) ———————————-> die Bücher کتاب ها
das Haus (خانه) ———————————-> die Häuser خانه ها
das Tuch (پارچه ، دستمال) ———————-> die Tücher دستمال ها
das Handtuch (حوله) ————————–> die Handtücher حوله ها
۷- بعضی از اسامی در خاتمه "n" می پذیرند.
die Apotheke (داروخانه) ———————–> die Apotheken داروخانه ها
die Schule (مدرسه) —————————–> die Schulen مدارس
die Gabel (چنگال) ——————————> die Gabeln چنگال ها
die Dose (قوطی) ——————————-> die Dosen قوطی ها
das Auge (چشم) ——————————–> die Augen چشم ها
۸- بعضی از اسامی در خاتمه "en" می پذیرند.
die Antwort (جواب) —————————> die Antworten جواب ها
die Autobahn (اتوبان) ————————> die Autobahnen اتوبان ها
die Frau (خانم) ———————————> die Frauen خانم ها
die Bank (بانک) ——————————-> die Banken بانک ها
۹- تمام اسامی مفرد مونث که از روی اسامی مفرد مذکر ساخته شده اند در جمع "nen" می پذیرند:
die Schülerin (دانش آموز دختر) ————-> die Schülerinnen دانش آموزان دختر
die Studentin (دانشجوی دختر) ————–> die Studentinnen دانشجویان دختر
die Beamtin (کارمند خانم) ——————-> die Beamtinnen کارمندان خانم
die Lehrerin (خانم معلم) ———————-> die Lehrerinnen خانم معلم ها
۱۰- بعضی از اسامی که از زبانهای بیگانه وارد زبان آلمانی شده اند در جمع "s" می پذیرند:
das Hotel (هتل) ——————————> die Hotels هتل ها
das Foto (عکس) —————————–> die Fotos عکس ها
das Auto (اتومبیل) —————————> die Autos اتومبیل ها
das Kino (سینما) —————————–> die Kinos سینما ها
۱۱- اسامی که دارای خاتمه "ss" می باشند ، موقع جمع بستن پسوند "e" می پذیرند و حرف صدادار اوملات پذیرنده آن ، اوملات می پذیرد.
der Pass (پاسپورت) ————————-> die Pässe پاسپورت ها
۱۲- کلمات ترکیبی در آلمانی که از ۲ اسم تشکیل شده اند، هنگام جمع بستن اگر اوملات بخواهند بپذیرند، اسم دوم اوملات را می پذیرد.
das Haupt die Stadt ——————> die Hauptstadt
die Hauptstadt —————————–> die Hauptstädte
دیگران ، دیگر
andere
اطلاعات شخصی
Angaben zur Person
اطلاع ، اظهار
die Angabe -n
وضع مزاجی
das Befinden – nur Singular
مونث
feminin
مذکر
maskulin
خنثی
neutral
مکان
der Ort -e
شخص ، فرد
die Person -en
جمع
der Plural – nur Singular
شناسه ملکی
– der Possessivartikel
مفرد
der Singular – nur Singular
♦ Nein, was ist das? نه، چی هستش؟
• Das ist Saft. یک نوشیدنی هستش
Varianten:
Bergquell – Wasser • Obsttraum – Joghurt • Kristall – Salz
توجه کنید که کلمات اول را باید جایگزین fan-fit کنید. کلمات اول همه نام برند هستند.
حرف تعریف نامعین "ein" برای اسامی مذکر:
دانشجویی ، یک دانشجو
ein Student
سیبی ، یک سیب
ein Apfel
خودکاری ، یک خودکار
ein Kugelschreiber
۲- حرف تعریف نامعین "ein" برای اسامی خنثی:
یک دستگاه
ein Gerät
پنجره ای ، یک پنجره
ein Fenster
بچه ای ، یک بچه
ein Kind
۳- حرف تعریف نامعین "eine" برای اسامی مونث:
یک گلابی
eine Birne
دختری ، یک دختر
eine Tochter
یک تخته سیاه
eine Tafel
مادری ، یک مادر
eine Mutter
نکته۱: برای اسامی غیرقابل شمارش نمی توان حرف تعریف نامعین (eine , ein) را بکار برد ، به عنوان مثال:
یک آب
ein Wasser
یک شیر
eine Milch
نکته۲: حروف تعریف نامعین "ein , eine" علاوه بر آنکه حرف تعریف نامعین می باشند معنی "یک" نیز می دهند. طبق مثال های بالا.
نکته۳: برای ساختن اسم مونث از روی اسم مذکر باید حرف تعریف "der" را به "die" تبدیل نمود و به آخر اسم مذکر پسوند "in" را اضافه کرد:
der Student (دانشجو آقا) ——————————> die Studentin دانشجو خانم
der Schüler (دانش آموز آقا) ——————————> die Schülerin دانش آموز خانم
der Beamte (کارمند آقا) ——————————> die Beamtin کارمند خانم
der Freund (دوست پسر) ——————————> die Freundin دوست دختر
نکته۴: آقا Herr، خانم Frau، را نمی توان قبل از نام کوچک اشخاص آورد یا باید نام خانوادگی و یا نام و نام خانوادگی همراه با هم ذکر گردند.
نکته۵: برای منفی کردن اسامی معین در حالت مفرد و جمع از "nicht" و برای اسامی نامعین مفرد، مذکر و خنثی از "kein" و مونث از "keine" استفاده می کنیم.
نکته۶: حروف تعریف اسامی معین در فرم جمع در هر سه جنس "die" می باشد.
نکته۷: اسامی جمع نامعین در هر سه جنس حرف تعریف ندارند و برای منفی کردن آن ها از "keine" استفاده می کنیم.
ژانویه
der Januar
فوریه
der Februar
مارس
der März
آوریل
der April
مه
der Mai
ژوئن
der Juni
اینهاششماههستند.
Das sind sechs Monate.
ژانویه،فوریه،مارس،
Januar, Februar, März,
آوریل،مه،ژوئن.
April, Mai und Juni.
ژوئیه
der Juli
آگوست (اوت)
der August
سپتامبر
der September
اکتبر
der Oktober
نوامبر
der November
دسامبر
der Dezember
اینهاهمششماههستند.
Das sind auch sechs Monate.
ژوئیه،آگوست،سپتامبر،
Juli, August, September,
اکتبر،نوامبر،دسامبر.
Oktober, November und Dezember.
منچایمینوشم.
Ich trinke Tee.
منقهوهمینوشم.
Ich trinke Kaffee.
منآبمعدنیمینوشم.
Ich trinke Mineralwasser.
توچایرابالیمومینوشی؟
Trinkst du Tee mit Zitrone?
توقهوهراباشکرمینوشی؟
Trinkst du Kaffee mit Zucker?
توآبرابایخمینوشی؟
Trinkst du Wasser mit Eis?
اینجایکمهمانیاست.
Hier ist eine Party.
مردمشامپاینمینوشند.
Die Leute trinken Sekt.
مردمشرابوآبجومینوشند.
Die Leute trinken Wein und Bier.
توالکلمینوشی؟
Trinkst du Alkohol?
توویسکیمینوشی؟
Trinkst du Whisky?
تونوشابهوراممینوشی؟
Trinkst du Cola mit Rum?
منشامپایندوستندارم.
Ich mag keinen Sekt.
منشرابدوستندارم.
Ich mag keinen Wein.
منآبجودوستندارم.
Ich mag kein Bier.
بچه شیردوستدارد.
Das Baby mag Milch.
►
بچهکاکائووآبسیبدوستدارد.
Das Kind mag Kakao und Apfelsaft.
►
آنخانمآبپرتقالوآبگریپفروتدوستدارد.
Die Frau mag Orangensaft und Grapefruitsaft.
►
مارتاچکارمیکند؟
Was macht Martha?
►
اودرادارهکارمیکند.
Sie arbeitet im Büro.
►
اوباکامپیوترکارمیکند.
Sie arbeitet am Computer.
►
مارتاکجاست؟
Wo ist Martha?
►
درسینما.
Im Kino.
►
اویکفیلمتماشامیکند.
Sie schaut sich einen Film an.
►
پیترچکارمیکند؟
Was macht Peter?
►
اودردانشگاهتحصیلمیکند.
Er studiert an der Universität.
►
اودررشتهزبانتحصیلمیکند.
Er studiert Sprachen.
►
پیترکجاست؟
Wo ist Peter?
►
درکافه.
Im Café.
►
او (مرد) قهوهمینوشد.
Er trinkt Kaffee.
►
کجادوستدارندبروند؟
Wohin gehen sie gern?
►
بهکنسرت.
Ins Konzert.
►
آنهابهشنیدنموسیقیعلاقهمندند.
Sie hören gern Musik.
►
بهکجادوستندارندبروند؟
Wohin gehen sie nicht gern?
►
بهدیسکو.
In die Disco.
►
آنهابهرقصیدنعلاقهندارند.
Sie tanzen nicht gern.
►
برفسفیداست.
Der Schnee ist weiß.
►
خورشیدزرداست.
Die Sonne ist gelb.
►
پرتقالنارنجیاست.
Die Orange ist orange.
►
گیلاسقرمزاست.
Die Kirsche ist rot.
►
آسمانآبیاست.
Der Himmel ist blau.
►
چمنسبزاست.
Das Gras ist grün.
►
خاکقهوهایاست.
Die Erde ist braun.
►
ابرخاکستریاست.
Die Wolke ist grau.
►
لاستیکهاسیاههستند.
Die Reifen sind schwarz.
►
برفچهرنگیاست؟سفید.
Welche Farbe hat der Schnee? Weiß.
►
خورشیدچهرنگیاست؟زرد.
Welche Farbe hat die Sonne? Gelb.
►
پرتقالچهرنگیاست؟نارنجی.
Welche Farbe hat die Orange? Orange.
►
گیلاسچهرنگیاست؟قرمز.
Welche Farbe hat die Kirsche? Rot.
►
آسمانچهرنگیاست؟آبی.
Welche Farbe hat der Himmel? Blau.
►
چمنچهرنگیاست؟سبز.
Welche Farbe hat das Gras? Grün.
►
خاکچهرنگیاست؟قهوهای.
Welche Farbe hat die Erde? Braun.
►
ابرچهرنگیاست؟خاکستری.
Welche Farbe hat die Wolke? Grau.
►
لاستیکهاچهرنگیهستند؟سیاه.
Welche Farbe haben die Reifen? Schwarz.
►
منیکتوتفرنگیدارم.
Ich habe eine Erdbeere.
►
منیککیویویکخربزهدارم.
Ich habe eine Kiwi und eine Melone.
►
منیکپرتقالویکگریپفروتدارم.
Ich habe eine Orange und eine Grapefruit.
►
منیکسیبویکانبهدارم.
Ich habe einen Apfel und eine Mango.
►
منیکموزویکآناناسدارم.
Ich habe eine Banane und eine Ananas.
►
منیکسالادمیوهدرستمیکنم.
Ich mache einen Obstsalat.
►
منیکنانتستمیخورم.
Ich esse einen Toast.
►
مننانتستباکرهمیخورم.
Ich esse einen Toast mit Butter.
►
منیکنانتستباکرهومربامیخورم.
Ich esse einen Toast mit Butter und Marmelade.
►
منیکساندویچمیخورم.
Ich esse ein Sandwich.
►
منیکساندویچبامارگارینمیخورم.
Ich esse ein Sandwich mit Margarine.
►
منساندویچبامارگارینوگوجهفرنگیمیخورم.
Ich esse ein Sandwich mit Margarine und Tomate.
►
مانانوبرنجلازمداریم.
Wir brauchen Brot und Reis.
►
ماماهیواستیکلازمداریم.
Wir brauchen Fisch und Steaks.
►
ماپیتزاواسپاگتیلازمداریم.
Wir brauchen Pizza und Spagetti.
►
ماچهچیزدیگریلازمداریم؟
Was brauchen wir noch?
►
مابرایسوپهویجوگوجهفرنگیلازمداریم.
Wir brauchen Karotten und Tomaten für die Suppe.
►
سوپرمارکتکجاست؟
Wo ist ein Supermarkt?
►
اینهافصلهایسالهستند:
Das sind die Jahreszeiten:
►
بهار،تابستان،
Der Frühling, der Sommer,
►
پائیزوزمستان.
der Herbst und der Winter.
تابستانگرماست.
Der Sommer ist heiß.
►
درتابستانخورشیدمیتابد.
Im Sommer scheint die Sonne.
►
درتابستاندوستداریمپیادهرویکنیم.
Im Sommer gehen wir gern spazieren.
►
زمستانسرداست.
Der Winter ist kalt.
►
درزمستانبرفیابارانمیبارد.
Im Winter schneit oder regnet es.
►
درزمستانبیشتردوستداریمدرخانهبمانیم.
Im Winter bleiben wir gern zu Hause.
►
سرداست.
Es ist kalt.
►
بارانمیبارد.
Es regnet.
►
بادمیوزد.
Es ist windig.
►
گرماست.
Es ist warm.
►
آفتابیاست.
Es ist sonnig.
►
هواصافاست.
Es ist heiter.
►
هواامروزچطوراست؟
Wie ist das Wetter heute?
►
امروزسرداست.
Es ist kalt heute.
►
امروزگرماست.
Es ist warm heute.
►
اینجاخانهماست.
Hier ist unser Haus.
►
بالاپشتباماست.
Oben ist das Dach.
►
پائینزیرزمیناست.
Unten ist der Keller.
►
پشتخانهیکباغاست.
Hinter dem Haus ist ein Garten.
►
جلویخانهخیابانینیست.
Vor dem Haus ist keine Straße.
►
کنارخانهدرختانیهستند.
Neben dem Haus sind Bäume.
►
اینجاآپارتمانمناست.
Hier ist meine Wohnung.
►
اینجاآشپزخانهوحماماست.
Hier ist die Küche und das Bad.
►
آنجااتاقنشیمنواتاقخواباست.
Dort sind das Wohnzimmer und das Schlafzimmer.
►
دربخانهبستهاست.
Die Haustür ist geschlossen.
►
اماپنجرههابازهستند.
Aber die Fenster sind offen.
►
امروزخیلیگرماست.
Es ist heiß heute.
►
مابهاتاقنشیمنمیرویم.
Wir gehen in das Wohnzimmer.
►
آنجایککاناپهویکمبلقراردارند.
Dort sind ein Sofa und ein Sessel.
►
بفرمایید!
Setzen Sie sich!
►
آنجاکامپیوترمنقراردارد.
Dort steht mein Computer.
►
آنجادستگاهاستریویمنقراردارد.
Dort steht meine Stereoanlage.
►
تلویزیونکاملاًنواست.
Der Fernseher ist ganz neu.
►
امروزشنبهاست.
Heute ist Samstag.
►
ماامروزوقتداریم.
Heute haben wir Zeit.
►
امروزآپارتمانراتمیزمیکنیم.
Heute putzen wir die Wohnung.
►
منحمامراتمیزمیکنم.
Ich putze das Bad.
►
شوهرماتومبیلرامیشوید.
Mein Mann wäscht das Auto.
►
بچههادوچرخههاراتمیزمیکنند.
Die Kinder putzen die Fahrräder.
►
مادربزرگبهگلهاآبمیدهد.
Oma gießt die Blumen.
►
بچههااتاقشانراتمیزمیکنند.
Die Kinder räumen das Kinderzimmer auf.
►
شوهرممیزتحریرشرامرتبمیکند.
Mein Mann räumt seinen Schreibtisch auf.
►
منلباسهارادرونماشینلباسشوئیمیریزم.
Ich stecke die Wäsche in die Waschmaschine.
►
منلباسهاراآویزانمیکنم.
Ich hänge die Wäsche auf.
►
منلباسهارااتومیکنم.
Ich bügele die Wäsche.
►
پنجرههاکثیفهستند.
Die Fenster sind schmutzig.
►
کفاتاقکثیفاست.
Der Fußboden ist schmutzig.
►
ظرفهاکثیفاست.
Das Geschirr ist schmutzig.
►
کیپنجرههاراتمیزمیکند؟
Wer putzt die Fenster?
►
کیجارومیکند؟
Wer saugt Staub?
►
کیظرفهارامیشوید؟
Wer spült das Geschirr?
►
تویکآشپزخانهجدیدداری؟
Hast du eine neue Küche?
►
امروزچهغذاییمیخواهیبپزی؟
Was willst du heute kochen?
►
توبابرقیاباگازغذامیپزی؟
Kochst du elektrisch oder mit Gas?
►
پیازهاراقاچکنم؟
Soll ich die Zwiebeln schneiden?
►
سیبزمینیهاراپوستبکنم؟
Soll ich die Kartoffeln schälen?
►
کاهورابشویم؟
Soll ich den Salat waschen?
►
لیوانهاکجاهست؟
Wo sind die Gläser?
►
ظرفهاکجاهستند؟
Wo ist das Geschirr?
►
قاشقوچنگالوکاردکجاهستند؟
Wo ist das Besteck?
►
تویکدرببازکنقوطیداری؟
Hast du einen Dosenöffner?
►
تویکدرببازکنبطریداری؟
Hast du einen Flaschenöffner?
►
تویکچوبپنبهکشداری؟
Hast du einen Korkenzieher?
►
توتویاینقابلمهسوپمیپزی؟
Kochst du die Suppe in diesem Topf?
►
توماهیرادراینماهیتابهسرخمیکنی؟
Brätst du den Fisch in dieser Pfanne?
►
توسبزیراباگریلکبابمیکنی؟
Grillst du das Gemüse auf diesem Grill?
►
منمیزرامیچینم.
Ich decke den Tisch.
►
کاردها،چنگالهاوقاشقهااینجاهستند.
Hier sind die Messer, Gabeln und Löffel.
►
لیوانها،بشقابهاودستمالسفرههااینجاهستند.
Hier sind die Gläser, die Teller und die Servietten.
►
راحتباشید!
Machen Sie es sich bequem!
►
منزلخودتاناست.
Fühlen Sie sich wie zu Hause!
►
چهمیلداریدبنوشید؟
Was möchten Sie trinken?
►
موسیقیدوستدارید؟
Lieben Sie Musik?
►
منموسیقیکلاسیکدوستدارم.
Ich mag klassische Musik.
►
اینهاسیدیهایمنهستند.
Hier sind meine CDs.
►
شماسازمینوازید؟
Spielen Sie ein Instrument?
►
اینگیتارمناست.
Hier ist meine Gitarre.
►
شمابهآوازخواندنعلاقهدارید؟
Singen Sie gern?
►
شمافرزنددارید؟
Haben Sie Kinder?
►
شماسگدارید؟
Haben Sie einen Hund?
►
شماگربهدارید؟
Haben Sie eine Katze?
►
اینهاکتابهایمنهستند.
Hier sind meine Bücher.
►
منالاندارماینکتابرامیخوانم.
Ich lese gerade dieses Buch.
►
درچهحوزهایمطالعهدارید؟
Was lesen Sie gern?
►
شماعلاقهمندبهکنسرترفتنهستید؟
Gehen Sie gern ins Konzert?
►
شماعلاقهمندبهتئاتررفتنهستید؟
Gehen Sie gern ins Theater?
►
شماعلاقهمندبهاپرارفتنهستید؟
Gehen Sie gern in die Oper?
►
برایساختنجملاتسوالیبلهوخیردرزبانآلمانیبهسادگیجایفعلوفاعلراعوضمیکنیم. بهمثالزیرنگاهکنید. (موتورخوانندهمتونممکناستوزنجملاتسوالیرابهدرستینخواند،توجهداشتهباشیدکهتاکیدکلامیجملاتسوالیدرابتدایجملهاست.)
Du bist ein Lehrer. (تویکمعلمهستی.)
Bist du ein Lehrer? (آیاتویکمعلمهستی؟)
مثالهایبیشتر:
Sie ist eine Kellnerin. (او [زن] یکپیشخدمتزناست.)
Ist sie eine Kellnerin? (آیااویکپیشخدمتزناست.)
نکته: برایپاسخدادنبهسوالاتبالامیتوانیدازدوواژه Ja و Nein استفادهکنید.
Ja بهمعنایبلهیاآری Nein بهمعنایخیریانه
تمرین – جملاتزیرراسوالیکنید:
Du bist ein Fotograf.
Ich bin ein Lehrer.
Sie ist eine Ingenieurin.
Er ist ein Kellner
Ich bin ein Busfahrer.
نحوه منفی کردن جملات
منفیکردنجملاتدرزبانآلمانیکارسادهایست. کافیاستبعدازفعلواژه nicht رااضافهکنید. بهمثالزیرتوجهکنید.
.Ich bin ein Lehrer (منیکمعلمهستم)
.Ich bin nicht Lehrer (منمعلمنیستم)
.Sie ist eine Kellnerin (اویکپیشخدمتزناست.)
.Sie ist nicht Kellnerin (اویکپیشخدمتزننیست.)
تمرین: جملاتزیررامنفیکنید:
.Du bist ein Fotograf
.Ich bin ein Lehrer
.Sie ist eine Ingenieurin
.Er ist ein Kellner
.Ich bin ein Busfahrer
واژهآلمانی
عدد
eins
1
zwei
2
drei
3
vier
4
fünf
5
sechs
6
sieben
7
acht
8
neun
9
zehn
10
10 راابتدابهترتیبیادبگیرید. سپسایناعدادرااز 10 به 1 نیزیادبگیریدتامطمئنشویدهمهایناعدادرایادگرفتهاید.
رنگها
Farbe
رنگ
rot
قرمز
rosa
صورتی
blau
آبی
hell blau
آبیروشن
dunkel blau
آبیتیره
grün
سبز
gelb
زرد
orange
نارنجی
braun
قهوهای
violett
بنفش
weiß
سفید
schwarz
سیاه
grau
خاکستری
hell درزبانآلمانیبهمعنایروشناستوبااضافهکردنآنبههررنگمیتوانیدحالتروشنآنرامعرفیکنید. برایمثال hell-blau بهمعنایآبیروشن.
واژه dunkel بهمعنایتیرهاستوبااضافهکردنآنبههررنگمیتواندیحالتتیرهآنرنگرانشاندهید. برایمثال dunkel-blau بهمعنایآبیتیره.
سوال کردن در مورد رنگ ها
سوالکردندرموردرنگهارامیتوانیدازطریقجملهزیرانجامدهید:
Welche Farbe ist das?
(اینچهرنگیاست؟)
اصلیترینروشبرایاطلاعازجنسیتیکاسمتوجهبهحرفتعریفآناست. دررابطهبامعنایاینحروفجلوتردرایندرسصحبتخواهیمکرد. امابایدبدانیدکههریکازجنسیتهادرزبانآلمانیبایکحرفتعریفمجزانشاندادهمیشود. اینحروفتعریفعبارتنداز:
der : براینشاندادناسامیمذکر
die : براینشاندادناسامیمونث
das : براینشاندادناسامیخنثی
با توجه به گفته های بالا آیا می توانید بگویید جنسیت اسم die Frau (به معنای زن) چیست؟
باتوجهبهاینکهحرفتعریف die نشاندهندهاسامیمونثاستپسایناسمیکاسممونثاست. (البتهدراینموردامکانتشخیصازرویمعنایاسمنیزوجودداشت)
تمرین: جنسیتاسامیزیررامشخصکنید:
das Haus (خانه)
die Tür (درب)
das Fenster (پنجره)
die Wand (دیوار)
der Tisch (میز)
der Stuhl (صندلی)
die Küche (آشپزخانه)
das Badezimmer (حمام)
die Garage (گاراژیاپارکینگ)
اسممعرفهاسمیاستکهازنظرگویندهبرایشنوندهیاخوانندهموردشناختاست. برایمثالدرجمله “دانشآموزآمد.” گویندهفرضمیکندشماجمشیدرامیشناسید. حالتمخالفاسممعرفهاسمنکرهاستیعنیاسمیکهبرایشنوندهیاخوانندهناشناسباشد. درهمانمثالقبلیاگربگوییم “یکدانشآموزآمد.” درواقعنشانمیدهیمکهشماشناختینسبتبههویتاوندارید.
درزبانفارسیماهیچپیشوندیاحرفیبراینشاندادناسمهایمعرفهنداریم. ولیبراینشاندادناسامینکرهازواژهیکیاپسوند –یبعدازاسماستفادهمیکنیم. بهجملهزیرتوجهکنید.
منپسررادیدم. (پسردراینجملهمعرفهاست)
منپسریرادیدم. (پسردراینجملهنکرهیاناشناختهاست.)
منیکپسررادیدم. (پسردراینجملهنکرهیاناشناختهاست.)
درزبانعربیازپیشوند “ال” برایمعرفهکردناسامیاستفادهمیشود. درزبانانگلیسیهمینکارازطریقحرفتعریف “the” انجاممیشود. درزبانآلمانینیزمانندانگلیسیمعرفهکردناسامیازطریقاستفادهازحرفتعریفصورتمیگیرد. امادرآلمانیاینحرفتعریفگذشتهازنشاندادنمعرفهبودناسماطلاعاتدیگریرانیزهمراهخوددارد (مانندجنسیتیاجایگاهاسمکهبعدهابهآنمیپردازیم)
درآلمانینیزمانندفارسیبراینکرهکردناسمازواژه “یک” استفادهمیشود.
ein Junge kommt (یکپسرمیآید.)
حروفتعریفمنفی “kein” نیزعدموجودرانشانمیدهندوکاربردیشبیهواژه “هیچ” درفارسیدارند.
kein Junge kommt (هیچپسرینمیآید.)
جدولزیررابطهحروفتعریفوجنسیتاسامیرانشانمیدهد. (گرچههنوزاسامیجمعرایادنگرفتیدامابهتراستحالتجمعازحروفتعریفرایادبگیرید.)
مذ
مذکر
مونث
خنثی
جمع
der Mann
die Frau
das Kind
die Kinder
ein Mann
eine Frau
ein Kind
Kinder
kein Mann
keine Frau
kein Kind
keine Kinder
نایمردیکواژهمذکراست.
die Frau بهمعنایزن یکواژهمونثاست.
das Kind بهمعنایکودکیکواژهخنثیاست.
die Kinder بهمعنایبچههایکواژهجمعاست. *
حالتجمعچهتغییراتیدراسامیایجادمیکند؟
اولینومهمترینتغییرکههمیشهمیتوانآنرادیدتغییرحرفتعریفاسماست. حرفتعریفاسامیجمعدرزبانآلمانی (برایحالتمعمولییافاعلی) حرفتعریف die است. حالتجمعاسامیفاقدجنسیتاستاینبهآنمعناستکهتماماسامیمذکر،مونثوخنثیبعدازجمعبستهشدنجنسیتخودراازدستدادهوبهیکحالتمشترکیعنیحالتجمعتغییرمیکنند. بهمثالهایزیردقتکنید:
سهاسمدرسهجنسیتمتفاوترابهصورتجمعدرخواهیمآورد.
Der Mann (مرد)
Die Frau (زن)
Das Kind (بچه)
کهدرحالتدیگرجنسیتیندارد:
Die Männer (مردها)
Die Frauen (زنها)
Die Kinder (بچهها)
پسوندهاوتغییراتآوایی
احتمالااینسوالبرایشماپیشآمدهکهچطورمیشودحالتمونثراازحالتجمعتشخیص داد. اینکارازطریقتغییراتدیگریکهدراسامیبهوجودمیآیدقابلتشخیصاست. مهمتریناینتغییراتاضافهشدنپسوندهاهستند. درزبانفارسینیزبیشتراسامیبااضافهشدنپسوند “ها” جمعمیشوند. درآلمانیپسوندهایمحدودیبرایاینکاراستفادهمیشوند. اینپسوندهاعبارتنداز:
-en, -e, -n, -er, s
اینکهچهزمانیازکدامیکازاینپسوندهااستفادهشودقواعد خاصگرامریخودراداردامابهترینراهدرمرحلهآموزشیشماحفظکردنحالتجمعاسامیدرزمانیادگیریآنهاست. درتماملغتنامههایآلمانیحتمانوعپسوندجمعآنذکرمیشودوازاینطریقمیتوانیدحالتجمعآنرابهذهنبسپارید. درصورتیکهبهلغتنامهآلمانیمراجعهکنیدحالتجمعاسامیبهصورتزیرنوشتهشده:
Das Kind (-er) (بچه)
نوشتنواژهبهاینشکلبهمعنایایناستکهحالتجمعآنبهصورت ” Die Kinder” ساختهخواهدشد. درمجموعههایلغتدانیسایتنیزبرایتماماسامیحرفتعریفوحالتجمعآنهاذکرمیشودتاازآنهااستفادهکنید.
درکناراضافهشدنپسونددربرخیازاسامیحروفصدادارنیزتاحدیتغییرمیکنند. دراینصورتنیزدرلغتنامهبهاینتغییرآواییاشارهخواهدشدوشمابایدحتمااینتغییررانیزبرایحالتجمعمدنظرقراردهید. بهمثالزیرتوجهکنید:
der Mann (ä, -er) (مرد)
اینبدانمعناستکهابتدابایدحرفصدادار a رابه ä تغییردهید (دربیشتراسامیتغییرحالتصداداربهمنظوراوملاتشدنحرفاست) وسپسپسوندرااضافهکنید،درنتیجهحالتجمعایناسمبهشکلزیردرخواهدآمد.
Die Männer (مردها)
برایدرکبهترمثالهایبیشتریازحالتهایجمعاسامیرامرورمیکنیم. درکناریادگیریجمعبستنواژههاسعیکنیدآنهارانیزیادبگیرید:
die Mutter (ü) (مادر)
die Mutter
die Mütter
der Vater (ä) (پدر)
der Vater
die Väter
der Sohn (ö, -e) (فرزندپسر)
der Sohn
die Söhne
die Tochter (ö) (فرزنددختر)
die Tochter
die Töchter
der Bruder (ü) (برادر)
der Bruder
die Brüder
die Schwester (-n) (خواهر)
die Schwester
die Schwestern
der Freund (-e) (دوستمذکر،دوستپسر)
der Freund
die Freunde
die Freundin (-nen) (دوستمونث،دوستدختر)
die Freundin
die Freundinnen
die Mutter (ü) (مادر)
die Mutter
die Mütter
der Vater (ä) (پدر)
der Vater
die Väter
der Sohn (ö, -e) (فرزندپسر)
der Sohn
die Söhne
die Tochter (ö) (فرزنددختر)
die Tochter
die Töchter
der Bruder (ü) (برادر)
der Bruder
die Brüder
die Schwester (-n) (خواهر)
die Schwester
die Schwestern
der Freund (-e) (دوستمذکر،دوستپسر)
der Freund
die Freunde
die Freundin (-nen) (دوستمونث،دوستدختر)
die Freundin
die Freundinnen
ضمایرشخصی
مفرد
جمع
فارسی
آلمانی
فارسی
آلمانی
اولشخص
من
ich
ما
wir
دومشخص
تو
تو (محترمانه)
du
Sie
شما
شما (محترمانه)
ihr
Sie
سومشخص
او
es (خنثی)
sie (مونث)
er (مذکر)
آنها
sie
اولسهنکتهمهمجلبتوجهخواهندکرد.
نکتهاولاینکهسهضمیرسومشخصمفردکهدارایجنسیتبودنددرحالتجمعفاقدجنسیتهستند (دردرسقبلیادگرفتهبودیدکهحالتجمعدرزبانآلمانیفاقدجنسیتاست).
نکتهدومدرفرممحترمانهضمیردومشخصجمعاست. اینضمیرنیزدرحالتمحترمانهبهصورت Sie نوشتهمیشودوهیچتفاوتیباحالتمفردندارد.
موضوعسومنیزدرحالتسومشخصجمعخواهدبود. اینضمیرنیزبهصورت sie نوشتهمیشود،اینموضوعبهاینمعناستکهدرجدولضمایرمامجموعاچهارضمیر sie خواهیمداشت. البتهنحوهصرفشدنافعالدرضمیرسومشخصجمعباحالتمفردمتفاوتاست.
حالکهبافعل sein رابرایتمامیاینضمایرصرفمیکنیم.
معنایفارس
معنایفارسی
مصدر sein (بودن)
منهستم
ich bin
توهستی
du bist
اوهست
er/sie/es ist
ماهستیم
wir sind
شماهستید
ihr seid
آنهاهستند
sie sind
رسچهارمرااینباربرایضمایرجمعتکرارمیکنیم:
wir sind Architekten (مامعمارهستیم.) Ihr seid Architekten (شمامعمارهستید.) Sie sind Architekten (آنهامعمارهستند.)
نکته: Architekten حالتجمعازواژه Architekt است.
معذرتمیخواهم!
Entschuldigen Sie!
►
میتوانیدبهمنکمککنید؟
Können Sie mir helfen?
►
درایناطرافرستورانخوبیوجوددارد؟
Wo gibt es hier ein gutes Restaurant?
►
سرنبش،سمتچپبروید.
Gehen Sie links um die Ecke.
►
سپسمقداریمستقیمبروید.
Gehen Sie dann ein Stück geradeaus.
►
بعدصدمتربهطرفراستبروید.
Gehen Sie dann hundert Meter nach rechts.
►
بااتوبوسهممیتوانیدبروید.
Sie können auch den Bus nehmen.
►
بامتروهممیتوانیدبروید.
Sie können auch die Straßenbahn nehmen.
►
اصلآمیتوانیدپشتسرمنحرکتکنید.
Sie können auch einfach hinter mir herfahren.
►
چگونهبهاستادیومفوتبالبروم؟
Wie komme ich zum Fußballstadion?
►
ازپلعبورکنید.
Überqueren Sie die Brücke!
►
ازتونلعبورکنید.
Fahren Sie durch den Tunnel!
تاسومینچراغراهنمابروید.
Fahren Sie bis zur dritten Ampel.
►
سپساولینخیابانبهطرفراستبپیچید.
Biegen Sie dann die erste Straße rechts ab.
►
وبعدازچهارراهعبورکنید.
Fahren Sie dann geradeaus über die nächste Kreuzung.
►
ببخشید،چگونهبهفرودگاهبروم؟
Entschuldigung, wie komme ich zum Flughafen?
►
بهترینراهایناستکهبامتروبروید.
Am besten nehmen Sie die U-Bahn.
►
تاآخرینایستگاهبروید.
Fahren Sie einfach bis zur Endstation.
►
سازمانگردشگریکجاست؟
Wo ist das Fremdenverkehrsamt?
►
یکنقشهشهریبرایمندارید؟
Haben Sie einen Stadtplan für mich?
►
میتواناینجایکاطاقدرهتلرزروکرد؟
Kann man hier ein Hotelzimmer reservieren?
►
بافتقدیمشهرکجاست؟
Wo ist die Altstadt?
►
کلیسایبزرگکجاست؟
Wo ist der Dom?
►
موزهکجاست؟
Wo ist das Museum?
►
کجامیتوانتمبرخرید؟
Wo gibt es Briefmarken zu kaufen?
►
کجامیتوانگلخرید؟
Wo gibt es Blumen zu kaufen?
►
کجامیتوانبلیطخرید؟
Wo gibt es Fahrkarten zu kaufen
بندرکجاست؟
Wo ist der Hafen?
►
بازارکجاست؟
Wo ist der Markt?
►
قصرکجاست؟
Wo ist das Schloss?
توربازدیدکیشروعمیشود؟
Wann beginnt die Führung?
►
توربازدیدکیتماممیشود؟
Wann endet die Führung?
►
توربازدیدچقدرطولمیکشد؟
Wie lange dauert die Führung?
►
منیکراهنمامیخواهمکهآلمانیصحبتکند.
Ich möchte einen Führer, der Deutsch spricht.
►
منیکراهنمامیخواهمکهایتالیاییصحبتکند.
Ich möchte einen Führer, der Italienisch spricht.
►
منیکراهنمامیخواهمکهفرانسویصحبتکند.
Ich möchte einen Führer, der Französisch spricht.
►
بازاریکشنبههابازاست؟
Ist der Markt sonntags geöffnet?
►
نمایشگاهدوشنبههابازاست؟
Ist die Messe montags geöffnet?
►
نمایشگاه (گالری) سهشنبههابازاست؟
Ist die Ausstellung dienstags geöffnet?
►
باغوحشچهارشنبههابازاست؟
Hat der Zoo mittwochs geöffnet?
►
موزهپنجشنبههابازاست؟
Hat das Museum donnerstags geöffnet?
►
گالریجمعههابازاست؟
Hat die Galerie freitags geöffnet?
►
عکسگرفتنمجازاست؟
Darf man fotografieren?
►
بایدورودیداد؟
Muss man Eintritt bezahlen?
►
بلیطورودیچنداست؟
Wie viel kostet der Eintritt?
►
تخفیفبرایگروهوجوددارد؟
Gibt es eine Ermäßigung für Gruppen?
►
تخفیفبرایبچههاوجوددارد؟
Gibt es eine Ermäßigung für Kinder?
►
تخفیفبرایدانشجویانوجوددارد؟
Gibt es eine Ermäßigung für Studenten?
►
اینچهساختمانیاست؟
Was für ein Gebäude ist das?
►
قدمتساختمانچقدراست؟
Wie alt ist das Gebäude?
►
چهکسیساختمانرابناکردهاست (ساختهاست)؟
Wer hat das Gebäude gebaut?
►
منبهمعماریعلاقهمندم.
Ich interessiere mich für Architektur.
►
منعلاقهمندبههنرهستم.
Ich interessiere mich für Kunst.
►
منعلاقهمندبهنقاشیهستم.
Ich interessiere mich für Malerei.
►
آنجاباغوحشاست.
Dort ist der Zoo.
►
آنجازرافههاهستند.
Dort sind die Giraffen.
►
خرسهاکجاهستند؟
Wo sind die Bären?
►
فیلهاکجاهستند؟
Wo sind die Elefanten?
►
مارهاکجاهستند؟
Wo sind die Schlangen?
►
شیرهاکجاهستند؟
Wo sind die Löwen?
►
منیکدوربینعکاسیدارم.
Ich habe einen Fotoapparat.
►
منیکدوربینفیلمبرداریهمدارم.
Ich habe auch eine Filmkamera.
►
باتریکجاست؟
Wo ist eine Batterie?
►
پنگوئنهاکجاهستند؟
Wo sind die Pinguine?
►
کانگوروهاکجاهستند؟
Wo sind die Kängurus?
►
کرگدنهاکجاهستند؟
Wo sind die Nashörner?
►
توالتکجاست؟
Wo ist eine Toilette?
►
آنجایککافهاست.
Dort ist ein Café.
►
آنجایکرستوراناست.
Dort ist ein Restaurant.
►
شترهاکجاهستند؟
Wo sind die Kamele?
►
گوریلهاوگورخرهاکجاهستند؟
Wo sind die Gorillas und die Zebras?
►
ببرهاوتمساحهاکجاهستند؟
Wo sind die Tiger und die Krokodile?
►
دراینجادیسکووجوددارد؟
Gibt es hier eine Diskothek?
►
دراینجاکابارهوجوددارد؟
Gibt es hier einen Nachtclub?
►
آیااینجایکباروجوددارد؟
Gibt es hier eine Kneipe?
►
امشببرنامهتاترچیست؟
Was gibt es heute Abend im Theater?
►
برنامهامشبسینماچیست؟
Was gibt es heute Abend im Kino?
►
امشبتلویزیونچینشانمیدهد؟
Was gibt es heute Abend im Fernsehen?
►
هنوزبلیطتاترموجوداست؟
Gibt es noch Karten fürs Theater?
►
هنوزبلیطسینماموجوداست؟
Gibt es noch Karten fürs Kino?
►
هنوزبلیطبرایتماشایبازیفوتبالموجوداست؟
Gibt es noch Karten für das Fußballspiel?
►
مندوستدارمکاملاعقببنشینم.
Ich möchte ganz hinten sitzen.
►
مندوستدارمیکجاییدروسطبنشینم.
Ich möchte irgendwo in der Mitte sitzen.
►
مندوستدارمکاملاجلوبنشینم.
Ich möchte ganz vorn sitzen.
►
میتوانیدچیزیبهمنتوصیهکنید؟
Können Sie mir etwas empfehlen?
►
نمابشچهموقعشروعمیشود؟
Wann beginnt die Vorstellung?
►
میتوانیدبرایمنیکبلیطتهیهکنید؟
Können Sie mir eine Karte besorgen?
►
آیاایننزدیکیهایکزمینگلفوجوددارد؟
Ist hier in der Nähe ein Golfplatz?
►
آیاایننزدیکیهایکزمینتنیسوجوددارد؟
Ist hier in der Nähe ein Tennisplatz?
►
آیاایننزدیکیهایکاستخرسرپوشیدهوجوددارد؟
Ist hier in der Nähe ein Hallenbad?
►
مامیخواهیمبهسینمابرویم.
Wir wollen ins Kino.
►
امروزفیلمخوبیرویپردهاست.
Heute läuft ein guter Film.
►
اینفیلمکاملاجدیداست.
Der Film ist ganz neu.
گیشهفروشبلیطکجاست؟
Wo ist die Kasse?
►
هنوزصندلیخالیوجوددارد؟
Gibt es noch freie Plätze?
►
قیمتبلیطچنداست؟
Was kosten die Eintrittskarten?
►
نمایشفیلمچهموقعشروعمیشود؟
Wann beginnt die Vorstellung?
►
نمایشفیلمچهمدتطولمیکشد؟
Wie lange dauert der Film?
►
میتوانبلیطرزروکرد؟
Kann man Karten reservieren?
►
مندوستدارمعقببنشینم.
Ich möchte hinten sitzen.
►
مندوستدارمجلوبنشینم.
Ich möchte vorn sitzen.
►
مندوستدارموسطبنشینم.
Ich möchte in der Mitte sitzen.
►
فیلممهیجبود.
Der Film war spannend.
►
فیلمخستهکنندهنبود.
Der Film war nicht langweilig.
►
اماکتابمربوطبهاینفیلمبهتربود.
Aber das Buch zum Film war besser.
►
موزیکچطوربود؟
Wie war die Musik?
►
هنرپیشههاچطوربودند؟
Wie waren die Schauspieler?
►
آیازیرنویسانگلیسیداشت؟
Gab es Untertitel in englischer Sprache?
►
گفت گو های زبان آلمانی در آموزشگاه زبان گات
– Guten Tag, Frau Herbst.
Ah, Herr Müller, guten Tag.
– روز بخیر، خانم هربست.
اه، آقای مولر، روز بخیر.
– Guten Abend, ich heiße Herbst, Peter Herbst. Und wie heißen Sie?
lch heiße Müller, Johann Müller.
– عصر بخیر، من هربست هستم، پیتر هربست. و نام شما چیست؟
من مولر نام دارم، یوهان مولر.
– Guten Morgen, ich heiße Ingrid. Und wie heißt du?
lch heiße Karin.
– صبح بخیر، این انگرید نام دارم. و نام تو چیست؟
– من کارین نام دارم.
– lch heiße lngrid Herbst. lch komme aus Berlin. Und woher kommen Sie?
Ich komme aus Frankfurt, mein Name ist jung.
– من انگرید هربست نام دارم. من اهل برلین هستم. شما از کجا می آیید؟ (اهل کجا هستید؟)
من اهل فرانکفورت هستم، اسم من یونگ است.
– Ich heiße Michael Weiss. Und wer sind Sie?
Ich bin Karl Schmidt. lch komme aus München. Woher kommen Sie?
– Ich komme aus Heidelberg.
– من میشل وایس نام دارم. و شما کی هستی؟
– من کارل اشمیت هستم. من اهل مونیخ هستم. شما اهل کجا هستید؟
– من اهل هایدلبرگ هستم.
– Guten Morgen, Frau jung. Wie geht es Ihnen?
Gut, danke. Und Ihnen?
– Ganz gut, danke.
– صبح بخیر، خانم یونگ. حال شما چطور است؟
خوب، ممنون. و شما؟
– کاملا خوب، ممنون.
– Hallo Karin! Wie geht es dir?
Oh, hallo Susanne! Danke gut, und dir?
– Sehr gut. Trinkst du auch eine Tasse Kaffee?
Nein, ich trinke eine Tasse Tee.
* Was darf es sein?
– Eine Tasse Kaffee mit Milch und Zucker, bitte.
Und ich trinke eine Tasse Tee, bitte.
– سلام کارین! حالت چطوره؟
اوه، سلام سوزان! ممنون خوبم، و تو؟
– خیلی خوب. آیا هم یک فنجان قهوه می نوشی؟
نه، من یک فنجان چای می نوشم.
* این ممکن است باشد؟ (چی می خواهید؟)
– یک فنجان قهوه با شیر و شکر لطفا.
و من یک فنجان چای می نوشم، (لطفا).
– Puhh! Guten Tag!
Guten Abend!
– Ach. Entschuldigung! Guten Abend!
Wie heißen Sie, bitte?
– Peter Ritter.
Wie bitte?
– Peter Ritter.
* Da sind Sie ja, Herr Ritter! Herzlich willkommen!
– Hallo, Frau Semmler! Vielen Dank!
* Wie geht es lhnen denn, Herr Ritter?
– Danke, ganz gut. Aber ich bin sehr müde.
* Ja, natürlich. Trinken Sie eine Tasse Kaffee?
– Nein, danke. Aber ein Bier!
* Gerne! ich trinke auch ein Bier! Susanne, was trinkst du?
– Nichts, danke.
* Also gut. Prost, Herr Ritter!
– Prost, Frau Semmler!
-اووه! روز بخیر!
عصر بخیر!
– اخ. ببخشید! عصر بخیر!
اسم شما چیست؟
– پیتر ریتر.
ببخشید چی؟
– پیتر ریتر.
* آها شما اینجا هستید، آقای ریتر! خوش آمدید!
– سلام خانم سملر! خیلی ممنون!
* حالتون چطور است، اقای ریتر؟
– ممنون، کاملا خوبم. اما من خیلی خسته ام.
* بله، البته. یک فنجان قهوه می نوشید؟
– نه ممنون. اما یک آبجو.
* با کمال میل! من هم یک آبجو می نوشم! سوزان، تو چی می نوشی؟
– نه، ممنون.
* خوب پس. به سلامتی، اقای ریتر!
– به سلامتی، خانم سملر.
Puh, es ist so heiß! ich trinke eine Cola.
– a Tut mir Leid, aber wir sind schon spät.
Warum? Wann beginnt der Film?
– Der Film beginnt um neun Uhr.
Wie spat ist es jetzt?
– Es ist zehn vor neun. Wir sind spat. Du kannst im Kino eine Cola kaufen.
Gut, ich kaufe im Kino eine Cola.
اووه، هوا خیلی گرم است، من یک نوشابه می نوشم.
– ببخشید، اما ما همین الان هم دیر کردیم.
چرا؟ فیلم چه زمانی شروع می شود؟
– فیلم ساعت 9 شروع می شود.
الان ساعت چند است؟
– الان 10 دقیقه به 9 است. ما دیر کردیم. تو میتوانی در سینما یک نوشابه بخری.
خوبه، من در سینما یک نوشابه می خرم.
– Entschuldigung, wo kann ich hier Briefmarken kaufen?
Briefmarken? Die Post verkauft Briefmarken. Aber sie schließt um siebzehn Uhr.
– Wie viel Uhr ist es?
Es ist Viertel vor fünf.
– Oh, und wo können wir Geld wechseln?
Die Bank und die Touristeninformation wechseln Geld. Die Bank schließt leider schon um vierzehn Uhr.
– Wann hat die Touristeninformation geöffnet?
Sie hat von neun bis neunzehn Uhr geöffnet.
– Vielen Dank. Auf Wiedersehen.
– ببخشید، من کجا میتوانم تمبر بخرم؟
تمبر؟ اداره پست تمبر می فروشد. اما آن ساعت 17 می بندد.
– ساعت چند است؟
ساعت یه ربع به 5 است.
– اوه، و کجا می توانیم پول عوض کنیم (چنج کنیم)؟
بانک و دفتر اطلاعات گردشگران پول عوض می کنند. بانک متاسفانه ساعت 14 می بندد.
– چه زمانی دفتر اطلاعات گردشگران باز است؟
آن از ساعت 9 تا 19 باز است.
– خیلی ممنون. خداحافظ.
– Hallo, ist dort das Capitol?
Nein, hier ist nicht das Capitol. Hier ist das Princess. Sie haben die falsche Telefonnummer.
– Haben Sie die richtige Nummer?
Ja, natürlich. Sie ist 7-4-8-5-3-7.
– Können Sie das bitte wiederholen?
Ja, 7-4-8-5-3-7.
– Vielen Dank. Auf Wiederhören.
– سلام، آیا آنجا (سینما) کاپیتال است؟
نه، اینجا کاپیتال نیست. اینجا پرنسس است. شما شماره تلفن اشتباه دارید.
– آیا شما شماره تلفن درست را دارید؟
بله، البته. آن هست 7-4-8-5-3-7
– می توانید لطفا آن را تکرار کنید؟
بله، 7-4-8-5-3-7
– خیلی ممنون. خداحافظ.
– Trinken Sie noch eine Tasse Kaffee, Herr Ritter?
Ja, sehr gerne.
– Susanne, kannst du Herrn Ritter noch eine Tasse Kaffee bringen?
* Ja, natürlich. Hier ist der Kaffee.
Vielen Dank, Susanne.
* Haben Sie schon Pläne für heute, Herr Ritter?
Ja, heute Morgen gehe ich schwimmen, und heute Abend gehe ich ins Kino. Und was machen Sie heute?
* Ich gehe heute Nachmittag zum Friseur.
– Was? Kannst du heute nicht im Hotel bleiben? Die Lebensmittel Lieferung kommt heute Nachmittag.
* Nein,. tut mir Leid. Der Friseurtermin ist um drei Uhr.
– Ach, schade!
– آیا یک فنجان قهوه دیگر هم می نوشید، آقای ریتر؟
بله، با کمال میل.
– سوزان، تو می توانی برای آقای ریتر یک فنجان قهوه دیگر ببری؟
* بله، البته. این هم قهوه (بفرمائید قهوه)
خیلی ممنون، سوزان.
* آیا برنامه ای برای امروز دارید آقای ریتر؟
بله، امروز من به شنا می روم، و امروز عصر به سینما می روم. و تو امروز چه می کنی؟
* من امروز بعد از ظهر به آرایشگاه می روم.
– چی؟ نمی توانی امروز را در هتل بمانی؟ تحویل خاروبار امروز بعد از ظهر می آید.
* نه. ببخشید. وقت آرایشگاه ساعت 3 است.
– آه، حیف!
– Guten Tag, ich möchte einen Brief nach England schicken.
Es tut mir Leid, aber es ist 12 Uhr. Wir haben geschlossen.
– Nein, es ist erst fünf vor zwölf.
Also gut. Was möchten sie?
– Ich muss einen Brief nach England schicken. Wie viel kostet die Briefmarke?
Ein Brief nach England kostet eine Mark zehn.
– Eine Mark zehn! Das ist aber teuer!
Vielen Dank. Auf Wiedersehen.
– Auf Wiedersehen.
– روز بخیر، من می خواهم یک نامه به انگلستان بفرستم.
ببخشید، اما ساعت 12 است. ما بسته ایم.
– نه، ساعت تازه 5 دقیقه به 12 است.
خب پس. چی میخواهید؟
– من باید یک نامه به انگلستان بفرستم. یک تمبر چقدر قیمت دارد؟
یک نامه به انگلستان می شود 1.10 مارک.
– 1.10 مارک! این نسبتا گران است.
خیلی ممنون. خداحافظ
– خداحافظ
– Guten Morgen, Frau Specht. Was darf es sein?
Dreißig Brötchen, zwanzig Brezeln und einen Apfelkuchen, bitte.
– Gerne. Noch etwas?
Ja, ich brauche auch ein Vollkornbrot.
– Hier ist das Vollkornbrot. Möchten Sie noch etwas?
Nein danke, das ist alles. Was macht das?
– Das macht vierunddreißig Mark, bitte.
– صبح بخیر، خانم اشپکت. چی می خواهید؟ (تحت الفظی: چه ممکن است باشد؟)
سی نان رل، بیست بروتزل و یک کیک سیب لطفا.
– البته. چیز دیگری؟
بله، من همچنین به یک نان سبوس دار هم نیاز دارم.
– این نان سبوس دار. هنوز هم چیزی نیاز دارید؟
نه ممنون، این همه چیز است. چقدر می شود؟
– این می شود34 مارک.
– Guten Tag. Ich suche einen Pullover in Größe 42.
Ja, hier haben wir einen in Größe 42.
– Kann ich den Pullover gleich anprobieren?
Ja, natürlich. Hier sind die Umkleideräume.
Passt er?
– Nein, er ist zu klein.
Wir haben das Modell Leider nur noch in Größe 46.
– Schade, Größe 46 ist zu groß.
Ach, hier ist er auch in Größe 44!
– Ja, der Pullover passt. Und er gefällt mir. Wie viel kostet er?
Er kostet neunundneunzig Mark.
– Gut, ich nehme den Pullover in Größe 44.
– روز بخیر. من به به دنبال یک پلیور اندازه 42 هستم.
بله، اینجا ما یکی در اندازه 42 داریم.
– میتوانم همین حالا آن را امتحان کنم؟
بله، البته. اینجا اتاق پرو است.
اندازه است؟
– نه، این بیش از حد کوچک است.
ما این مدل را متاسفانه فقط دیگر در اندازه 46 داریم.
– حیف! اندازه 46 بیش از حد بزرگ است.
اه! اینجا یکی در اندازه 44 هم هست.
– بله، پلیور اندازه است. و از آن خوشم می آید. قیمتش چقدر است؟
قیمت این 99 مارک است.
– خوبه، من این پلیور در اندازه 44 را می گیرم.
Dreißig Brötchen, fünf Brote, zwanzig Brezeln – das ist in Ordnung. Mein Gott, 1 Mark. zwanzig pro Brötchen! Das ist aber teuer. Ich muss einen anderen Backer finden! Und nur zwei Pflaumenkuchen! Wir brauchen doch drei! Na, mal sehen, was der Supermarkt bringt … Zehn Gläser Würstchen – in Ordnung.
Was, 3 Mark pro Glas? Das ist aber wirklich zu teuer!
Hallo Mama.
– Hallo! Weißt du was? Wir müssen einen anderen Bäcker finden! Oh, schick! Eine schicke Frisur hast du da!
Danke!
– Und wie teuer?
Och, nicht so teuer.
– Sechzig Mark?
Neunzig Mark. und fünfzig Pfennig.
– Neunzig Mark. und fünfzig Pfennig! Mensch, ist das teuer .
– سی نان رول، 5 نان، 20 پروتزل – آن درست است. خدای من، 1.20 مارک برای هر نان رول! این گران است. من باید یک نانوای دیگر پیدا کنم! و فقط 2 کیک آلو! ما اما به 3تا نیاز داریم. خب، بذار ببینم، سوپرمارکت چی آورده. 10 شیشه سوسیس (در آلمان سوسیس در شیشه هم فروخته می شود) – درست است.
چی، 3 مارک برای هر شیشه؟ این واقعا خیلی گران است!
سلام مامان.
– سلام! میدونی چی؟ ما باید یک نانوای دیگر پیدا کنیم! اوه، (چه) شیک! تو مدل موی شیکی داری!
ممنون!
– و چقدر پول (دادی)؟
اوه، خیلی گران نبود.
– 60 مارک؟
نود مارک و 50 پنی.
– نود مارک و پنجاه پنی! ای وای، این گران است.
آموزش زبان آلمانی در بهترین آموزشگاه زبان
die Brezel (-n)
نان پرتزل
der Apfelkuchen (-)
کیک سیب
noch etwas?
چیز دیگری؟ (چیز دیگری نمی خواهید؟)
brauchen
نیاز داشتن
das Vollkornbrot (-e)
نان سبوس دار گندم
Sie mochten
شما میل دارید / شما می خواهید
alles
همه، همه چیز
was macht das?
این چقدر می شود؟
das macht …
این می شود …
پخشکننده صوت
به دنبال چیزی بودن
der Pullover (-)
پلیور
die Größe (-n)
سایز، اندازه
gleich
همین حالا (در اینجا)
anprobieren
امتحان کردن، برای امتحان پوشیدن
der Umkleideraum(-“·-e)
اتاق پرو
passen
اندازه بودن
passt er?
اندازه است؟
klein
کوچک
zu klein
بیش از حد کوچک
das Modell (-e)
م
افعالی که مصدر آنها به ieren ختم می شود در حالت سوم پیشوند ge نمی گیرند. برای مثال:
studieren – studiert
افعال تفکیک نا پذیر در حالت سوم پیشوند ge- نمی گیرند. (برای شناختن این افعال به مطلب افعال تفکیک پذیر و تفکیک نا پذیر مراجعه کنید) به مثال زیر توجه کنید:
verstehen – verstanden
در افعال تفکیک پذیر، ge- پس از پیشوند فعل خواهد آمد. (برای شناختن این افعال به مطلب افعال تفکیک پذیر و تفکیک نا پذیر مراجعه کنید) به مثال زیر توجه کنید:
ankommen – angekommen
حروف صدادار در زبان های اروپایی
در زبان فارسی ما تقریبا بازه کاملی از حروف صدادار را با 6 حرف صدادار داریم. اما در بیشتر زبان های اروپایی ترکیب هایی از این صداها هم وجود دارد. حالت هایی که در آن از ترکیب دو صدا برای ساختن یک صدای جدید استفاده می شود. از طریق این ساختار می توان تعداد بسیار زیادی از آواهای صدادار را ساخت که صدایی جدید دارند. گاهی این آواها صداهایی بسیار نزدیک به حروف صدادار در فارسی دارند و تشخیص دادن آنها از هم کمی سخت است، برای یادگیری دقیق نحوه تلفظ و شناخت این حروف شما نیاز دارید به صورت همزمان مهارتهای شنیداری و گفتاری خود را تقویت کنید. سعی کنید در هنگام شنیدم حروف دقیق بیشتری به نحوه تلفظ آنها کنید و از دستورالعمل های موجود در درسهای بعد برای یادگیری بهتر این صداها استفاده کنید.
der Brief(e)
نام
nach
به (در اینجا)
schicken
فرستادن
erst
تازه (در اینجا)
ich muss
من باید
das
این، آن
das ist aber teuer!
این نسبتا گران است.
زمان باز بودن، ساعت کار
wo
کجا
hier
اینجا
die Briefmarken
تمبر
die Post
اداره پست
verkaufen
فروختن
schließen
بستن
wie viel Uhr ist es?
ساعت چند است؟
das Geld
پول
wechseln
تبدیل کردن، عوض کردن
die Bank
بانک
die Touristeninformation
دفتر اطلاعات گردشگران
leider
متاسفانه
wann hat geöffnet?
چه زمانی … باز است؟
von bis
از … تا
hat geöffnet
… باز است
vielen dank
خیلی ممنون
auf wiedersehen
خداحافظ
مقاله بسیار خوب و کاربردی بود ممنون
سلام کاش در رابطه با با گرامر آلمانی و این که تا چه حد سخت هست توضیحی میدادین
با سلام خدمت شما دوست عزیز به طور قطع یادگیری هر زبانی به ویژه زبان آلمانی سختی و مشکلاتی را همراه دارد که به پشتکار و هدف شما در یادگیری بستگی دارد و با تمرین بسیار و شرکت در کلاس ها می توانید سختی زبان و گرامر راا از بین ببرید.
سلام لطفا یک دیکشنری مناسب برای زبان آلمانی معرفی کنید. ممنون
با سلام و دردوشما می توانید از دیکشنری های زیر با توجه به نیازتان استفاده کنید ۱. دیکشنری دودن ( دیکشنری آلمانی به آلمانی ) Duden ۲. دیکشنری آکسفورد – دودن ( دیکشنری آلمانی به انگلیسی ) ۳. دیکشنری کالینز ( دیکشنری آلمانی به انگلیسی ) Collins ۴. دیکشنری واریگ ( دیکشنری آلمانی به فارسی )
سلام برای مکالمه زبان آلمانی که به چه صورت هست؟ و هزینه لطفا راهنماییم کنید
با سلام و دردود برای اطلاع از کلاس های مکالمه زبان آلمانی در مرکز بان گات می توانید با مشاوران شعب مدنظر خود در تماس باشد.
با سلام و درود جهت اطلاع از کلاس های زبان آلمانی با مشاوران مجموعه گات در تماس باشید