آموزش زبان انگلیسی ۱

  • خانه
  • آموزش زبان انگلیسی ۱

آموزش زبان انگلیسی در آموزشگاه گات 

اصطلاحات روزمره انگلیسی

هر هفته با ما همراه باشید تا اصطلاحات و آموزشهای کاربردی و کلیدی مفید زبانهای خارجه را در سایت آموزشگاه زبان گات مشاهده و پیگیری نمایید   امیدواریم که این آموزشها برای شما همراهان گرامی مفید باشد و بتواند نیازهای روزمره شما را در سفر های تفریحی،زیارتی،کاری و اداری برطرف کند.

انگلیسیفارسی
all of a suddenیک دفعه، ناگهانی
All of a sudden, he quit his job and leftیه دفعه کارش رو ول کرد و رفت 
all the sameفرق نداشتن/نکردن
It’s all the same to me, let’s go by busواسه من فرقی نداره، بیا با اتوبوس بریم 
as a ruleطبق معمول – طبق عادت همیشگی
As a rule, he goes for a walk after dinnerطبق معمول بعد از شام می ره قدم می زنه
be about to do somethingمعادل عبارت: نزدیک بود
I was about to have an accident last nightدیشب نزدیک بود تصادف کنم

 

 

انگلیسیفارسی
What’s upچه خبر
 There are lots of rumors about you and Jennifer.  What’s upشایعات زیادی در مورد تو و جنیفر هست. چه خبره
What’s newتازه چه خبر؟ (چه خبرا)
Ok, old buddy. What’s newخوب رفیق قدیمی، چه خبرا
What’s bring you hereچه عجب از این طرفا؟ شما کجا اینجا کجا؟
Hello. What a surprise? What brings you hereسلام. چه سورپرایزی؟ چه عجب از این طرفا؟
Third time luckyتا سه نشه بازی نشه
Tit for tatاین به اون در

 

 

بهترین اموزشگاه زبان انگلیسی در تهران

 

 

 

 

 

استفاده از الگوهای جملات رایج در مکالمه انگلیسی باعث می شود تا زبان آموزان با اعتماد به نفس بهتری بتوانند منظور خود را در زبان انگلیسی بیان کنند. استفاده از این عبارات همچنین می تواند شما را قادر سازد تا بتواند راحت تر و طبیعی تر به زبان دیگر صحبت کنید. در این وبلاگ سعی شده تا این جملات بصورت هفتگی برای زبان آموزان ارائه شود.

 

توصیه می کنیم تا هر روز حتی برای مدت زمانی کوتاه این جملات را دوره کنید. تکرار این عبارات موجب می شود تا در هنگام صحبت کردن آنها را زودتر به خطر بیاورید. توجه داشته باشید که این اصطلاحات بیشتر در صحبت کردن معمول است و در نوشتار Writing بهتر است تا از ساختار های رسمی تر استفاده کنید. البته می توان این عبارات را در نوشتارهای دوستانه و یا غیر رسمی نیز استفاده نمود.

 

آموزش اصطلاحات در زبان انگلیسی :

 

انگلیسیفارسی
He was stuck between the earth and the skyمونده بود بین زمین و آسمون
Kill two birds with one stone

با یه تیر دو نشون زدن

Jump down my throatسرزنش کردن
It’s as A B Cخیلی راحته مثل آب خوردن

Keep your fingers crossed

امیدوار بودن
What a pityحیف شد(افسوس)
No picking out(میوه)درهم
I got into my strideروی غلتک افتادم (عادت کردم)
He is as bold as a brassرویش سنگ پای قزوین است
You can bank on himمیتونی رویش حساب کنی
It’s over for himآب از سرش گذشته
Kick the bucketغزل خداحافظی را خواندن ، مردن
I'd had enoughبه اندازه كافی (سختی) كشیده ام
He was dead cool
He was as cool as cucumber
آب تو دلش تکان نخورد
It rains cats & dogsمثل دم اسب داره بارون می باره / بشدت باران می بارد
Keep something under one’s hatراز داری كردن/ بروز ندادن
I’m not in a good moodحال و حوصله ندارم
Jack of all tradeهمه کاره
I wasn`t born yesterdayموهامو تو اسیاب سفید نکردم
Jack of all trades and master of noneهمه کاره و هیچكاره
Don’t take longطولش نده
It is a bumpy roadاین جاده پیچ های تندی دارد
Keep your mind on your own businessحواست به كار خودت باشه
He chickened outجا زد (ترسید)
Don't split hairsمته به خشخاش نگذار
How come you remembered usچطور شد یادی از ما کردی؟
Don’t show offپُز نده
It’s out of fashion

از مد افتاده

The sea is full of other fish

آدم قحطی نیست

Gets on my nervesمیره رو اعصابم!

 

 

انگلیسیفارسی
At odd timesوقت و بی وقت
Honesty is the best business

راستی و درستی بهترین كار است

Jump out of the frying pan and into the fire

از چاله در امدن و به چاه افتادن

Knock at the door

 در را زدن
Jump out of one’s skinاز ترس زهره ترك شدن/ از ترس قالب تهی كردن
Keep your headدست وپایت راگم نکن
To be run overزير ماشين رفتن

If I had known that he was ill

اگر می دانستم بیمار بود
Jerry builtبساز بفروش
He made me very tired

او خیلی خسته ام کرد

It`s a big bell

این یه اخطاره

I’ll take out your eyesچشمتو در میارم
Keep the changeباقی مال خودت
I’m all earsسرتا پا گوشم
Just waiting for the chance to begin

 فقط در انتظار فرصتی برای آغاز

It’s on me

اون با من (مثلا هزینه ناهار با من)

Keep someone backرفوزه کردن

Like a drowned rat

مثل موش آب کشیده
I'm standing in the stationدر ایستگاه قطار ایستادم
He ran into debtقرض بالا آورد
Never mindمهم نیست

The odds are against me 

شانسم خشکیده است
It's all wasted effortهمه ی این کارها بی فایده است
Join stock company شرکت تضامنی

Keep ones hand in

مهارت خود را در کاری حفظ کردن

Hold your horses دست نگه دار/ تند نرو/ عجله نكن
Kept your chin upاَخماتو باز کن
He put me to shame

آبروی مرا برد

I won’t be able toمن نمی تونم
Keep onادامه دادن

 

نخود هر آشی بودن!

 

have a finger in every pie

 

برای ضرب المثل ” نخود هر آشی بودن ” در زبان فارسی معانی زیر ذکر شده است:

 

کسیدر هر موضوعی که ممکن است ارتباطی هم با او نداشته باشد دخالت کند.

 

کسی در چیزی که تخصص ندارد اظهار نظر کند.

 

کسی خود را قاطی چیزی و یا کسی کند که از آن اطلاع دقیقی ندارد.

 

کسی خود را در هر زمینه ای متخصص و کارشناس بداند و با اظهارات فخرفروشانه در بحث های مختلف شرکت کند.

 

کسی که ظاهرا در مسائل مختلف تجربه زیادی داشته باشد و بتوان در همه آنها از او نظر خواهی کرد.

 

و …

 

 

 

افرادی که مصداق ضرب المثل فوق (نخود هر آشی بودن ) هستند معمولا در هر جمعی که قرار بگیرند و هر بحثی پیش بیاید فورا در آن دخالت و اظهار نظر می‌کنند. البته این اظهار نظر که معمولا با حالت فخرفروشی و تکبر نیز همراه است جنبه کارشناسی و واقعی ندارد و معولا این شخص با اظهار نظر غلط در آن موضوع می خواهد خود را دانای کل نشان دهد. این در حالی است که انسان متشخص و دارای کمالات معمولا در مباحثات ساکت است و تا زمانی که از او سوالی پرسیده نشود وارد بحث نمی‌شود، مگر اینکه احساس ‌کند نکته‌ مهمی برای روشن کردن گوشه ای از بحث دارد، یا با این سخن او مطلب جدیدی به بحث اضافه می‌شود، یا اینکه بخشی از مطالب خلاف واقع است و نیاز به اصلاح دارد.

 

این ضرب المثل را به صورت جمله امری “ خودت را نخود هر آشی نکن ” نیز استفاده می کنند و برای اینکه کسی را از این حالت نکوهیده منع کنند از این جمله استفاده می کنند. این ضرب المثل اغلب برای اینکه کسی را از ورود به بحث یا دعواهای بی‌نتیجه سیاسی و ورزشی و… منع کنیم استفاده می شود.

 

در زبان انگلیسی نیز معادل چنین ضرب المثلی را به صورت ”  Have a finger in every pie ” بیان می کنند که دارای همان معنا و مفهوم می باشد با این اختلاف که در زبان انگلیسی به جای نخود از لغت Finger (به معنی انگشت)، و به جای آش از لغت Pie به معنی کیک استفاده شده است. به عبارت دیگر می توان معنی تحت الفظی این ضرب المثل را به صورت “در هر کیکی انگشتی داشتن” بیان کرد. معنی دقیقتر آن همان مفهوم “دانای کل بودن” و “همه چیز را دانستن” و “در هر زمینه ای دستی و تجربه ای داشتن” می باشد.

 

 

 

برای روشن شدن بیشتر مفهوم این ضرب المثل در زبان انگلیسی، معنی و توضیحات بکار رفته برای آن در فرهنگ لغت (دیکشنری) را بیان می کنیم که با توجه به آنها و البته با توجه به مثال های مربوطه می توان معنای این ضرب المثل را بهتر درک کرد:

 

Have a finger in every pie:

 

To be involved in a large and varied number of activities or enterprises.

 

درگیر شدن در تعداد زیادی از فعالیت ها یا شرکت های بزرگ.

 

 

 

To be involved in and have influence over many different activities, often in a way that other people do not approve of.

 

درگیر شدن در بسیاری از فعالیت های مختلف و تأثیر گذاشتن بر آنها، اغلب به طریقی که دیگران آن را تأیید نمی کنند.

 

 

 

مثال:

 

You can’t make a decision just by yourself, on any kind of funding without consulting him, while he has a finger in every pie.

 

 

 

شما نمیتوانید فقط خودتان به تنهایی در مورد مسائل مالی تصمیم بگیرید بدون اینکه با او مشورت کنید، زیرا او نخود هر آشی است.

 

 

 

 

 

نکته: ضرب المثل فوق را به صورت های زیر نیز به کار می برند و تقریبا کاربرد همگی یکسان است.

 

Have a finger in the pie

 

Have one’s finger in the pie

 

Have a finger in every pie

 

Have one’s finger in too many pie

 

اموزش زبان انگلیسی در اموزشگاه گات

اصطلاحات روزمره انگلیسی

 

برای درک معنا و مفهوم این اصطلاح در زبان انگلیسی به توضیحات چندین دیکشنری به همراه چند مثالی که خدمت شما ارائه می گردد، توجه فرمائید:

Pull the rug from under somebody

Pull the rug from under sb’s feet

pull the rug (out) from under

Abruptly withdraw support from (someone).

به طور ناگهانی پشتیبانی از (کسی) را برداشتن.

Cambridge:

To suddenly take away important support from someone.

حمایت مهمی را به طور ناگهانی از کسی برداشتن.

To suddenly take away help or support from someone, or to suddenly do something that causes many problems for them

قطع ناگهانی کمک یا حمایت از کسی، یا انجام دادن کاری به طور ناگهانی که باعث بروز مشکلاتی گردد.

The free dictionary:

To suddenly or unexpectedly remove or rescind support, help, or assistance from someone; to abruptly leave someone in a problematic or difficult situation.

پشتیبانی، کمک و یا همکاری با کسی را به طور ناگهانی یا غیرمنتظره از او حذف یا لغو کردن؛ به طور ناگهانی کسی را در شرایط مشکل یا دشوار ترک کردن.

To remove all support and assistance from, usually suddenly.

برای حذف همه پشتیبانی و کمک از، معمولا ناگهان.

Mac Millan:

To suddenly stop supporting someone

به طور ناگهانی حمایت از کسی را متوقف کردن

Collins:

If someone pulls the rug from under a person or thing or pulls the rug from under someone’s feet, they stop giving their help or support.

کسی که زیرآب کسی دیگری را می زند، کمک یا حمایت خود را از او متوقف می کنند.

Dictionary.com:

To undermine or disable; put opponents at a great and often sudden disadvantage

تضعیف یا غیر فعال کردن؛ بصورت ناگهانی مخالفان را در یک وضعیت دشوار بغرنج قرار دادن

Remove all support and assistance from, usually suddenly.

حذف کردن ناگهانی تمام پشتیبانی و کمک از کسی.

This metaphoric term alludes to pulling on a rug a person is standing on so that he or she falls. [Mid-1900s]

این عبارت استعاری به کشیدن قالیچه از زیر پای فردی که روی آن ایستاده است اشاره می کند تا اینکه آن شخص بیافتد. [ریشه این اصطلاح به اواسط دهه ۱۹۰۰ بر می گردد.]

…………………………………………………………………………………………………

با توجه به توضیحات ارائه شده بالا، اکنون به مثال های زیر توجه کنید:

The lazy student pulled the rug out from under his classmate.

دانش آموز تنبل زیرآب همکلاسی خود را زد.

I felt like someone had pulled the rug out from under me when my health insurance stopped.

وقتی که بیمه درمانی من متوقف شد متوجه شدم که کسی زیرآب من را زده است.

The new nurse wanted to pull the rug out from under the people who are really in need for health care.

پرستار جدید می خواست زیرآب افرادی که واقعا نیاز به مراقبت های بهداشتی داشتند را بزند.

His friends pulled the rug out from under him to stop his scholarship, so he forced to look for a job.

دوستانش با زیرآب زنی کمک هزینه تحصیلی اش را متوقف کردند و او مجبور شد که دنبال یک کار بگردد.

They were intended to pull the rug out from under left-wing critics.

آنها قصد داشتند زیرآب منتقدان جناح چپ را منتظر بزنند.

 

 

 

 

در زبان انگلیسی از عبارت های دیگری نیز برای اصطلاح “” استفاده می شود که از جمله عبارتند از:

 

 

  • Hairsplitting
  • Don’t split hairs!
  • Nit-picking
  • To go into the hair-splitting details
  • To go into the petty details
  • Niggle

برای درک معنا و مفهوم این اصطلاح در زبان ا

انگلیسیفارسی
He was stuck between the earth and the skyمونده بود بین زمین و آسمون
Kill two birds with one stone

با یه تیر دو نشون زدن

Jump down my throatسرزنش کردن
It’s as A B Cخیلی راحته مثل آب خوردن

Keep your fingers crossed

امیدوار بودن
What a pityحیف شد(افسوس)
No picking out(میوه)درهم
I got into my strideروی غلتک افتادم (عادت کردم)
He is as bold as a brassرویش سنگ پای قزوین است
You can bank on himمیتونی رویش حساب کنی
It’s over for himآب از سرش گذشته
Kick the bucketغزل خداحافظی را خواندن ، مردن
I'd had enoughبه اندازه كافی (سختی) كشیده ام
He was dead cool
He was as cool as cucumber
آب تو دلش تکان نخورد
It rains cats & dogsمثل دم اسب داره بارون می باره / بشدت باران می بارد
Keep something under one’s hatراز داری كردن/ بروز ندادن
I’m not in a good moodحال و حوصله ندارم
Jack of all tradeهمه کاره
I wasn`t born yesterdayموهامو تو اسیاب سفید نکردم
Jack of all trades and master of noneهمه کاره و هیچكاره
Don’t take longطولش نده
It is a bumpy roadاین جاده پیچ های تندی دارد
Keep your mind on your own businessحواست به كار خودت باشه
He chickened outجا زد (ترسید)
Don't split hairsمته به خشخاش نگذار
How come you remembered usچطور شد یادی از ما کردی؟
Don’t show offپُز نده
It’s out of fashion

از مد افتاده

The sea is full of other fish

آدم قحطی نیست

 

 

انگلیسیفارسی
At odd timesوقت و بی وقت
Honesty is the best business

راستی و درستی بهترین كار است

Jump out of the frying pan and into the fire

از چاله در امدن و به چاه افتادن

Knock at the door

 در را زدن
Jump out of one’s skinاز ترس زهره ترك شدن/ از ترس قالب تهی كردن
Keep your headدست وپایت راگم نکن
To be run overزير ماشين رفتن

If I had known that he was ill

اگر می دانستم بیمار بود
Jerry builtبساز بفروش
He made me very tired

او خیلی خسته ام کرد

It`s a big bell

این یه اخطاره

I’ll take out your eyesچشمتو در میارم
Keep the changeباقی مال خودت
I’m all earsسرتا پا گوشم
Just waiting for the chance to begin

 فقط در انتظار فرصتی برای آغاز

It’s on me

اون با من (مثلا هزینه ناهار با من)

Keep someone backرفوزه کردن

Like a drowned rat

مثل موش آب کشیده
I'm standing in the stationدر ایستگاه قطار ایستادم
He ran into debtقرض بالا آورد
Never mindمهم نیست

The odds are against me 

شانسم خشکیده است
It's all wasted effortهمه ی این کارها بی فایده است
Join stock company شرکت تضامنی

Keep ones hand in

مهارت خود را در کاری حفظ کردن

Hold your horses دست نگه دار/ تند نرو/ عجله نكن
Kept your chin upاَخماتو باز کن
He put me to shame

آبروی مرا برد

I won’t be able toمن نمی تونم
Keep onادامه دادن

اموزش زبان انگلیسی

 

انگلیسیفارسی
You don't have to pay for me. Let's go dutch todayمجبور نیستی پولی به من بدی ، امروز هرکی دُنگ خودشو میده
I have nothing to do. I'm bored to deathکاری ندارم انجام بدم . خیلی کسل هستم
 bored to death = extremely bored خیلی خسته کننده و کسل
You've got to be kidding me. I'm 30 years oldداری باهام شوخی میکنی ! من سی سالمه
I'm sick and tired of eating the same thing for lunch everydayهرروز ناهار یه چیز بخورم حالم بد میشه
Let's call it a day. I'm too tired to continue  /   call it a day = to decide or agree to stop doing sth,workingبرای انجام بقیه کار خیلی خستم ، بیا کارو تعطیل کنیم.
Will you please stop doing that? It's getting on my nervesمیشه اون کارو انجام ندید ؟ داره عصبیم میکنه
I should be more active and less of a couch potato/  couch potato = a person who spends a lot of time sitting and watching TVباید کمتر جلوی تلویزیون لم بدم و فعال تر باشم
You read my mind. That's exactly what I was thinking tooفکرمو خوندی ! این دقیقا همون چیزی بود که داشتم بهش فکر میکردم
What a gloomy day. It makes me feel blueچه روز غم انگیزی . منو دلگیرو افسرده میکنه
I got into a small accident. It was just a fender-benderیه تصادف کوچیک ماشین داشتم ، یه تصادف جزعی بود
There's nothing to be scared of. Don't be a chickenترسو نباش.چیزی برای ترسیدن نیست.

Make up your mind, we don't have much time / make up one's mind = Make a decision; decide

زمان زیادی نداریم ، تصمیمتو بگیر
I actually prefer going dutch because I don't want to feel in debt to anyoneدرواقع ترجیح میدم دنگی حساب کنیم ، نمیخوام حس کنم به کسی بدهکارم

 


اصطلاح

معنی انگلیسی

معنی فارسی

مثال

 

1

one's ears are ringing

to have a ringing sound because of an illness or other condition; very loud music, or some other very loud sound.

صدای قزقز توی گوش به خاطر مریضی

After the explosion, myears were ringing forhours. My ears are ringing because I have a sinus infection.

2

pin back your ears

to listen carefully to something (often an order)

بادقت گوش دادن

Pin back your ears - shecould be about to saysomething important.

3

pin someone's ears back

Defeat, overcome, punish

شکست دادن، تنبیه کردن کسی

You'll get your ears pinned back if you're late.

4

pound one's ear

to sleep

خوابیدن

I've got to spend moretime pounding my ear.She went home to pound her ear an hour or two before work.

5

prick your ears up(informal)

to start to listen carefully to what someone is saying, often because you think you may find out something interesting

با دقت گوش کردن به کسی تا یه نکته ی جالب تو حرفاش پیدا کنی.

Eve pricked her ears upwhen she heard her namebeing mentioned.

6

put a bug in someone's ear

Give someone a hint about something,

به یه نفر راه و چاه رو نشون دادن. به یه نفر پیشنهاد دادن

Janet put a bug in her husband's ear about getting the children a dog for Christmas.

7

set (someone) by the ears

 

To cause (someone, generally a group of two or more people) to engage in a squabble, dispute, or altercation.

موجب ایجاد درگیری و تنش بین مردم

The entire town was set by the ears when it was announced that a giant megastore would be replacing many of its local shops and grocery marts.

8

throw (one) out on one's ear

 

to remove someone from a place forcibly.

کسی رو به زور از جایی بیرون کردن

The caretaker caught us and threw us out on our ear.

 

 

 

 

 

اصطلاحات کاربردی با ear قسمت 3

مثال

معنی فارسی

معنی انگلیسی

اصطلاح

 

Well, hurry up and tell me. I'm all ears.

با دقت گوش کردن

listening eagerly and carefully.

all ears

1

That loud music assaults the ears! I can't hear you with all that traffic noise assaulting my ears.

صدای بسیار شدید و گوش خراش که گوش انسان را آزار دهد

[for sound or speech] to be very loud or persistent.

assault the ear

2

When I'm driving, I like to listen to music that's easy on the ear and not too demanding.

دلنشین بودن. موزیکی که به دل میشینه.

if music is easy on the ear, it has a pleasant and relaxing sound

be easy on the ear

3

You'll be out on your ear if you don't start doing some work around here.

اخراج شدن از کار به خاطر بی مسئولیتی و انجام ندادن کار

to be forced to leave your job because you have done something wrong, or because your work is not good enough

be out on your ear(informal)

4

I can't believe my ears. Maybe I've heard sth else.

اعتماد کردن به گوش خودت

To trust what one has heard.

believe (one's) ears

5

Aunt Mary is always bending her uncle ear about her financial problems.

خیلی زیاد از یه چیزی حرف زدن. زیاد غرر کردن. سر یه نفرو خوردن

Talk about a matter at tedious length; monopolize someone's attention.

bend someone's ear

6

Ask Jane to make it, she can bake a soufflé on her ear.

کاری رو به آسونی هرچه تمام تر انجام دادن

if someone can do something on their ear, they can do it very easily

can do something on their ear(Australian informal)

7

 

 

 

 

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
Hi, how are you doingسلام، در چه حالی
I’m fine. How about yourselfمن خوبم، خودت در چه حالی
I’m pretty good. Thanks for askingمن خیلی خوبم. ممنون که پرسیدی
No problem. So how have you beenمشکلی نیست. چطوری
I’ve been great. What about youعالی هستم. تو چطور
I’ve been good. I’m in school right nowخوب هستم. دانشگاه می روم
What school do you go toکدام دانشگاه می روی
I go to PCCبه پی سی سی می روم
Do you like it thereاز آنجا خوشت می آید
It’s okay. It’s a really big campusخوب است. دانشگاه واقعا بزرگی است

Good luck with school.

موفق باشی در دانشگاه
Thank you very muchخیلی ممنون

 


فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
How’s it goingخوبی؟
I’m doing well. How about youمن خوبم. تو چطور؟
Never better, thanksبهتر از این نبودم. ممنون
So how have you been latelyخب اخیرا چطور بودی؟
I’ve actually been pretty good. Youاتفاقا خیلی خوب بودم. تو چطور؟
I’m actually in school right nowمن در حال حاضر دانشگاه می روم
Which school do you attendکدام دانشگاه درس می خوانی ؟
I’m attending PCC right nowبه دانشگاه پی سی سی می روم
Are you enjoying it thereلذت می بری در آنجا؟
It’s not bad. There are a lot of people thereبد نیست. کلی آدم آنجا هست
Good luck with thatموفق باشی
Thanksممنون


فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
How are you doing todayامروز در چه حالی؟
I’m doing great. What about youعالی هستم. شما چطور؟
I’m absolutely lovely, thank youمن کاملا خوب هستم، ممنون از شما
Everything’s been good with youهمه چیز خوب است؟
I haven’t been better. How about yourselfبهتر از این نبوده ام. خودت چطور؟
I started school recentlyتازگی دانشگاه می روم
Where are you going to schoolکجا دانشگاه می روی
I’m going to PCCبه پی سی سی می روم.
How do you like it so farتا الان چطور بوده است
I like it so far. My classes are pretty good right nowتا الان که خوب بوده است. کلاس هایم خیلی خوب هستند.
I wish you luckبرایت آرزوی موفقیت می کنم
Thanks a lotخیلی ممنون


فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
It’s an ugly day todayامروز، روز بدی است
I know. I think it may rainمی دانم. فکر می کنم که باران بیاید
It’s the middle of summer, it shouldn’t rain todayوسط تابستان است، امروز نباید باران بیاید
That would be weirdعجیب خواهد بود
Yeah, especially since it’s ninety degrees outsideبله، مخصوصا از آنجایی که هوا 90 درجه است
I know, it would be horrible if it rained and it was hot outsideمی دانم، وحشتناک خواهد بود اگر باران بیاید و بیرون گرم باشد
Yes, it would beبله، وحشتناک خواهد بود
I really wish it wasn’t so hot every dayواقعا آرزو می کنم که هر روز انقدر گرم نبود
Me too. I can’t wait until winterمنم همینطور. تا زمستان روز ها را خواهم شمرد
I like winter too, but sometimes it gets too coldمن هم زمستان را دوست دارم ولی گاهی اوقات خیلی سرد می شود
I’d rather be cold than hotمن سرما را به گرما ترجیح می دهم
Me tooمنم همینطور

 

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
It doesn’t look very nice outside todayامروز هوا خیلی خوب به نظر نمی آید
You’re right. I think it’s going to rain laterراست می گویی. فکر کنم که بعدا باران بیاید
In the middle of the summer, it shouldn’t be rainingوسط تایستان نباید باران بیاید
That wouldn’t seem rightبه نظر درست نیست
Considering that it’s over ninety degrees outside, that would be weirdبا در نظر گرفتن اینکه بیرون هوا 90 درجه است، باران آمدن عجیب خواهد بود
Exactly, it wouldn’t be nice if it started raining. It’s too hotدقیقا، اگر باران بیاید، هوا خوب نخواهد شد. چون خیلی گرم است
I know, you’re absolutely rightمی دانم، کاملا درست می گویید
I wish it would cool off one dayامیدوارم روزی هوا خنک شود
That’s how I feel, I want winter to come soonمن هم همین آرزو را دارم، دوست دارم زمستان زود تر بیاید
I enjoy the winter, but it gets really cold sometimesاز زمستان لذت می برم، اما گاهی خیلی سرد می شود

I know what you mean, but I’d rather be cold than hot

می دانم که چه می گویی، ولی من ترجیح می دهم سردم باشد تا گرم
That’s exactly how I feelمن هم دقیقا همین حس را دارم


فارسی

انگلیسی

انگلیسی

فارسی

I wish it was a nicer day todayکاش امروز، روزی بهتر بود
That is true. I hope it doesn’t rainموافقم. امیدوارم باران نیاید.
It wouldn’t rain in the middle of the summerوسط تابستان که بارن نمی آید
It wouldn’t seem right if it started raining right nowاگر الان هوا شروع به باریدن کند، عجیب خواهد بود
It would be weird if it started raining in ninety degree weatherعجبیب خواهد بود، اگر در هوای 90 درجه ای باران بیاید
Any rain right now would be pointlessهر بارانی الان بیهوده خواهد بود
That’s right, it really would beدرسته. واقعا بیهوده خواهد بود
I want it to cool down someامیدوارم کمی هوا خنک شود
I know what you mean, I can’t wait until it is winterمنظورت را می فهمم، نمی توانم تا زمستان صبر کنم
Winter is great. I wish it didn’t get so cold sometimes thoughزمستان عالی است. ولی کاش بعضی وقت ها انقدر سرد نمی شد
I would rather deal with the winter than the summerمن زمستان را به تابستان ترجیح می دهم
I feel the same wayمنم همین حس را دارم.

 

فارسی

انگلیسی

انگلیسی

فارسی

It’s such a nice dayعجب روز خوبی است
Yes, it isبله روز خویست
It looks like it may rain soonبه نظر می رسد به زودی باران بگیرد
Yes, and I hope that it doesبله، امیدوارم باران بگیرد.
Why is thatچرا؟
I really love how rain clears the airهوای صاف پس از باران را دوست دارم

Me too. It always smells so fresh after it rains.

منم همینطور. پس از باران همیشه بوی تازگی می آید
Yes, but I love the night air after it rainsبله، ولی من هوای شب را پس از باران دوست دارم
Really? Why is itواقعا؟ چرا؟
Because you can see the stars perfectlyچون می توانی ستاره ها را به خوبی ببینی
I really hope it rains todayواقعا امیدوارم امروز باران بیاید
Yeah, me tooبله، منم همینطور

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
Isn’t it a nice dayبه نظرت امروز روز خوبی نیست
It really isواقعا که هست
It seems that it may rain todayبه نظر ممکن است امروز باران بیاید
Hopefully it willامیدوارم که بیاید.
How comeچطور؟
I like how clear the sky gets after it rainsآسمان صاف پس از باران را دوست دارم
I feel the same way. It smells so good after it rainsمنم اینگونه حس می کنم. بوی خیلی خوبی پس از باران می آید
I especially love the night air when it rainsمن مخصوصا هوای شب را وقتی باران می بارد دوست دارم
Really? Whyجدی؟ چرا؟
The stars look so much closer after it rainsستاره ها پس از باران خیلی نزدیکتر به نظر می رسند
I really want it to rain todayواقعا دوست دارم که امروز باران بیاید
Yeah, so do Iبله، منم همینطور


فارسی

انگلیسی

انگلیسی

فارسی

Don’t you think it’s nice outبه نظرت بیرون هوا خوب نیست؟
Yes, I think so tooبله، به نظرم هوا خوب است.
I think that it’s going to rainفکر کنم که باران بگیرد.
I hope that it does rainامیدوارم که باران بگیرد.
You like the rainباران را دوست داری؟
The sky looks so clean after it rains. I love itآسمان پس از باران خیلی صاف به نظر می رسد. خیلی دوستش دارم.
I understand. Rain does make it smell cleanerمی فهمم. باران هوا را مطبوع تر می کند
I love most how it is at night after it rainsهوای شب را پس از باران بیشتر دوست دارم.
How comeچطور؟
You can see the stars so much more clearly after it rainsپس از باران ستاره ها را می توانی خیلی واضح تر ببینی
I would love for it to rain todayخیلی دوست دارم امروز باران بگیرد
I would tooمنم همینطور.

 

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
I really want to go to the beach this weekendواقعا دوست دارم این آخر هفته به ساحل بروم
That sounds like fun. What’s the weather going to be likeبه نظر خوش بگذرد. هوا چطور خواهد بود؟
I heard that it’s going to be warm this weekendشنیدم که این آخر هفته هوا گرم است
Is it going to be perfect beach weatherهوا مناسب در ساحل بودن خواهد بود؟
I believe soفکر کنم.
Good. I hope it doesn’t cool off this weekendخوبه. امیدوارم هوا این آخر هفته خنک نشود
I know. I really want to go to the beachموافقم. خیلی دوست دارم به ساحل بروم
But you know that California weather is really unpredictableولی خودت می دانی که هوای کالیفرنیا واقعا غیر قابل پیش بینی است
You’re right. One minute it’s hot, and then the next minute it’s coldراست می گویی. یک لحظه هوا گرم و لحظه ی دیگر هوا سرد است
I really wish the weather would just stay the sameای کاش هوا همینطور که هست بماند
I do too. That way we can have our activities planned ahead of timeمنم همینطور. در آن صورت می توانیم کارهایمان را جلوتر برنامه ریزی کنیم
Yeah, that would make things a lot easierبله، بدان شکل همه چیز آسان تر خواهد بود

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
I would like to take a trip to the beach this weekendدوست دارم این آخر هفته به ساحل بروم
A trip to the beach would be fun. How is the weather going to beسفری به ساحل خوب خواهد بود. هوا چطور است؟
The forecast says that it will be warm on the weekendبرمبنای پیش بینی آب و هوا، این آخر هفته هوا گرم خواهد بود
So do you think it’ll be perfect weather for the beachپس فکر می کنی که هوا برای ساحل رفتن عالی باشد؟
It sounds like it will beبه نظر که این طور خواهد بود
I really hope it doesn’t get coldواقعا امیدوارم که سرد نشود.
That would ruin things, I want to go so badlyهمه چیز را خراب خواهد کرد، خیلی دوست دارم به ساحل بروم.
The weather in California is unpredictable, so you never knowهوای کالیفرنیا غیر قابل پیش بینی است، هرگز نمی توانی مطمئن باشی
That is true. The weather is constantly changingدرست است. هوا دائما در حال تغییر است
It would be nice if the weather would never changeخوب می شد اگر هوا هرگز تغییر نمی کرد
That would be great, then we could plan things soonerعالی است، اینطوری می توانیم زودتر برنامه ریزی کنیم
True. Predictable weather would make life easierبله. هوای قابل پیش بینی زندگی را آسان تر می کند

.

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
It would be nice to go to the beach sometime this weekendخوب می شود اگر زمانی در همین آخر هفته به ساحل برویم
What’s the weather going to be like? I may want to go tooهوا چطور خواهد بود؟ من هم شاید بخواهم بروم
The weather this weekend is supposed to be warmهوای این آخر هفته قرار است که گرم باشد
Will it be good beach weatherهوای خوبی برای ساحل رفتن خواهد بود
I think it will beفکر کنم
It wouldn’t be good if it got cold this weekendخوب نخواهد بود اگر این آخر هفته هوا سرد شود
I want this trip to be perfect, I hope it stays warmامیدوارم هوا گرم بماند، می خواهم که این سفر بدون نقص باشد
This California weather is so uncertain, it’s impossible to know what’ll happenاین هوای کالیفرنیا خیلی نا مطمئن است، غیر ممکن است که بدانی چه اتفاقی خواهد افتاد
I know. Every day the weather seems differentمی دانم، هر روز هوا به نظر متفاوت می رسد
I would love it if it wasn’t always so unpredictableکاش که همیشه انقدر غیر قابل پیش بینی نبود
That would make it easier for us to make plansبدان شکل برنامه ریزی برای ما آسان تر خواهد بود
I know. Things are easier when you know what the weather’s going to be likeدرسته. همه چیز آسان تر است وقتیکه می دانی هوا چطور خواهد بود.

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
Hello, may I speak to Alice pleaseسلام، ممکن است لطفا با آلیس صحبت کنم؟
This is she. How’s it goingخودم هستم. چطوری؟
I’ve been trying to call you all dayتمام روز را داشتم باهات تماس می گرفتم.
Sorry about that. I was cleaning upببخشید. داشتم نظافت می کردم
It’s okayعیب ندارد
So what were you calling me aboutخب درباره چی می خواستی صحبت کنی
Oh, I just wanted to see if you wanted to hang out tomorrowهیچی، فقط می خواستم ببینم که دوست داری فردا را با هم بگذرونیم
Sure, what did you want to doحتما، دوست داری چکار کنیم؟
Maybe we can go see a movie or somethingبریم یک فیلمی چیزی ببینیم
That sounds like fun. Let’s do itخوبه. باشه
I’ll see you tomorrow thenپس، فردا می بینمت.
See you then. Goodbyeمی بینمت. خدا نگهدار

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
Hi, how are you. Is Alice thereسلام، چطوری. آلیس آنجاست؟
Speaking. What’s upخودمم. چه خبر؟
Why haven’t you answered the phoneچرا جواب تلفن را نمیدی؟
My bad, I had chores to doببخشید، کار داشتم
That’s all rightمشکلی نیست.
What was the reason for your callچه کار داشتی؟
I want to do something tomorrow with youمی خواهم که فردا با هم کاری کنیم.
Sounds good. What did you have in mindخوبه. چی در نظر داری
I was thinking about seeing a movieداشتم فکر می کردم که بریم یک فیلم ببینیم.
Okay, let’s go see a movieباشه، بریم
Until thenپس تا فردا خداحافظ
Talk to you laterخداحافظ.

 

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
Is Alice availableآلیس در دسترس است؟ [آیا آلیس هست؟]
You’re talking to herخودم هستم.
I’ve called you a hundred times todayامروز صد بار باهات تماس گرفتم.
I was busy doing something. I apologizeداشتم کاری انجام می دادم. عذر می خواهم.
No problemمشکلی نیست.
Did you need somethingچیزی احتیاج داشتی؟
Did you want to do something tomorrowدوست داری فردا جایی برویم؟
Is there somewhere special you wanted to goجای خاصی می خواهی بروی
How about a movieسینما چطور است؟
A movie sounds goodبه نظر خوبه.

Call me tomorrow then.

پس، فردا باهام تماس بگیر.
I will see you tomorrowفردا می بینمت.

 

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
Have you seen the new girl in schoolاون دختر جدید رو تو مدرسه دیدی؟
No, I haven’tنه، ندیدم.
She’s really prettyواقعا که زیباست
Describe her to meبرایم توصیفش کن.
She’s not too tallخیلی قد بلند نیست.
Well, how tall is sheخب، قدش چقدر است؟
She’s about five feet evenدقیقا 5  فوت است.
What does she look like, thoughخب، چه شکلی است؟
She has pretty light brown eyesچشم های قهوه ای خیلی روشنی دارد.
I may know which girl you’re talking aboutفکر کنم بدونم داری درباره کدام دختر صحبت می کنی.
So you have seen her aroundپس او را دیده ای؟
Yes, I haveبله، دیدم.

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
There’s a new girl in school, have you seen her yetیک دختر جدید به مدرسه آمده است، او را دیده ای؟
I haven’t seen her yet

او را هنوز ندیده ام.

I think that she is very prettyبه نظرم او بسیار زیباست.
Tell me how she looksاز ظاهرش برایم بگو.
She’s kind of short

قد او کوتاه است.

What height is sheقدش چقدر است؟
She’s probably about five feetاو احتمالا در حدود 5 فوت است.
That’s nice, but tell me what she looks like این خوب است، اما به من بگو او چه شکلی است.
The first thing I noticed was her beautiful brown eyesاولین چیزی که نظر مرا جلب کرد، چشمان قهوه ای زیبایش بود.
I think I might’ve bumped into her beforeفکر کنم قبلا با او برخوردی داشته ام.

Are you telling me that you’ve seen her before?

یعنی قبلا او را دیده ای؟
I believe soفکر  کنم.

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
Have you met the new girlاون دختر جدید رو دیدی؟
No. Have youنه، تو دیدی؟
She’s one of the prettiest girls at the school

او یکی از زیبا ترین دختر های مدرسه است.

What does she look likeچه شکلیه؟
Well, she’s quite short

خیلی کوتاهه.

How tall would you say that she isفکر می کنی قدش چقدره؟
I would say she’s only five feetبنظرم 5 فوت بیشتر نباشه
What about her facial featuresخصوصیات صورتش چطور؟
She has light brown eyes, absolutely beautifulچشم های قهوه ای روشن کاملا زیبایی دارد.
I think I know who you’re talking aboutفکر کنم بدونم کی رو میگی
Have you seen herتا حالا دیدیش؟
I think that I haveآره فکر کنم.

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
Why weren’t you at school yesterdayچرا دیروز مدرسه نیامدی؟
I wasn’t really feeling wellحالم زیاد خوب نبود.
What was wrong with youچی شده بود؟
My stomach was upsetدلم درد می کرد.
Do you feel better nowالان بهتری؟
I don’t really feel too well yetهنوز کامل خوب نشده ام.
Do you want anything to make you feel betterبه چیزی نیاز داری که حالت را بهتر کند؟
No, thanks. I already took some medicineنه، ممنون. دارو مصرف کرده ام.
I hope you feel betterامیدوارم خوب بشی.
Thank youممنون


فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
What reason do you have for missing schoolبه چه دلیل مدرسه نیامدی؟
I was sickمریض بودم
How were you sickچه مریضی
I had a stomachacheدل درد داشتم.
Did it get any betterبهتر شدی؟
I’m still feeling under the weatherهنوز حالم خوب نشده.
Would you like anything for your stomachدارویی برای دل دردت می خواهی؟
I took something earlierیه چیزایی خوردم.
Get betterامیدوارم بهتر بشی.

Thanks a lot

خیلی ممنون.

 

فارسی

انگلیسی

 

انگلیسیفارسی
Why didn’t you go to school yesterdayچرا دیروز مدرسه نرفتی؟
I stayed home because I wasn’t feeling wellچون حالم بد بود خونه موندم
What was your problemمشکلت چی بود؟
My stomach was bothering meدلم درد می کرد.
Are you feeling any betterالان بهتری؟
I’m still feeling a little sickهنوز یکم درد دارم.
I’m going to the store, would you like any Pepto Bismolدارم میرم مغازه، پپتو بیزمول (داروی دل درد) برات بگیرم؟
That’s okayنیازی نیست.
I hope you feel betterامیدوارم بهتر بشی.
Thanksممنونم.

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
A: Did you hear the good news?خبر خوب را شنیدی؟
B: No, I haven’t.نه، نشنیدم.
A: I got a promotion at my job.ترفیع گرفتم.
B: Did you really?واقعا؟
A: Seriously, I am so excited.جدی می گم، خیلی هیجان زده ام.
B: Well, congratulations.خب، مبارک باشه.

A: Thank you.

ممنون.
B: I’m so happy for you.خیلی برات خوشحال شدم.
A: Really?جدی می گی؟
B: Yes. You really deserved this.بله، استحقاقش را داری.
A: You think so?واقعا؟
B: Yes. Good for you

بله، آفرین.

 

فارسی

انگلیسی

انگلیسی

فارسی
A: Have you heard my good news?خبر خوب منو شنیدی؟
B: You haven’t told me anything yet.چیزی هنوز به من نگفتی.
A: I got a promotion at work earlier this week.اوایل همین هفته در کارم ترفیع گرفتم.
B: Is that right?راست می گی؟
A: It’s the truth. I am really happy.حقیقته. خیلی خوشحالم.
B: Congratulations on your promotion.ترفیعت مبارک باشه.
A: Thank you very much.خیلی ازت ممنونم.
B: I am really excited for you.خیلی برات خوشحالم.
A: Are you really?واقعا؟
B: I’m serious. You deserved this promotion.جدی میگم. شایسته ی این ترفیع هستی.
A: Is that what you really think?واقعا اینطوری فکر می کنی؟
B: Yes, I doبله.

فارسی

انگلیسی

 

 

انگلیسیفارسی
A: I haven’t told you what happened yet, have I?بهت نگفتم چی شده، گفتم؟
B: I haven’t heard anything.من که چیزی نشنیدم.
A: My boss offered me a promotion, and I took it.رییسم ترفیعی بهم پیشنهاد کرد و من هم قبول کردم.
B: Are you serious?جدی می گی؟
Yes, I am really excitedبله، خیلی هم هیجان دارم.
B: That’s great. Congratulations.عالیه، مبارک باشه.
A: I appreciate that.ممنونم.
B: You have no idea how happy I am for you.نمی دونی که چقدر برایت خوشحالم.
A: For real?واقعا؟
B: I believe you were the best choice for that promotion. I really do.می دونم که بهترین گزینه برای آن ترفیع بودی. جدی میگم.

 

انگلیسیفارسی
A: Hello, may I speak to Alice please?سلام،ممکن است لطفابا آلیس صحبت کنم؟
B: This is she. How’s it going?خودم هستم. چطوری؟
A: I’ve been trying to call you all day.تمام روز  را داشتم باهات تماس می گرفتم.
B: Sorry about that. I was cleaning up.ببخشید. داشتم نظافت می کردم.
A: It’s okay.عیبندارد.
B: So what were you calling me about?خب درباره چی می خواستی صحبت کنی؟
A: Oh, I just wanted to see if you wanted to hang out tomorrow.هیچی،فقط میخواستم ببینم که دوست داری فردا را باهم بگذرونیم.
B: Sure, what did you want to do?حتما،دوستداریچکارکنیم؟
A: Maybe we can go see a movie or something.بریم یک فیلمی چیزی ببینیم.
B: That sounds like fun. Let’s do it.خوبه. باشه.
A: I’ll see you tomorrow then.پس،فردامیبینمت.
B: See you then. Goodbye.میبینمت. خدانگهدار

 

 

انگلیسیفارسی
I'm not the same guy

من دیگه اون آدم قبلی نیستم

 

Long story shortخلاصه اش كنم ( وقتي مي گيم بذار خلاصه بهت بگم..! )
I am your humbleكوچيك شما هستم
.Zip it up ساكت باش
It costs an arm & a leg

حسابی پیاده شدم، کلی واسم آب خورد

Jump down someone's throatاز دست کسی عصبانی شدن
Keep up the good workبه کاری که میکنی ادامه بده
Good for you

خوش به حالت

Pain in the neck آدم یا چیز اعصاب خورد کن
It’s bound to happenباید بشود
If gold rusts, what then can iron do?هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک
.Keep in the picture 

‌ در جريان امور قرار دادن

Ring a bellبه نظر كسي آشنا آمدن. به ذهن كسي آمدن ( مثلا وقتي كسي رو نديديم ولي مي گيم چقدر به نظر آشنا مي رسه !! )
I saw a Saw that saw a Sawمن يک ارّه ديدم که داشت ارّه ديگه رو ميبريد،(دست بالا دست بسياره)
As the question, so the answerاز هر دستی بدی از همون دست پس ميگيری
.In order of age

به ترتیب سن

Never say die

به دلت بد نیار

Keep your distance from hand phone chargers از گوشی موبایل در زمان شارژ شدن دوری كنید
I'm starvingبدجوری گشنمه
They have a cat and dog lifeدائما با هم جنگ و دعوا دارند (زن و شوهر)
It was a pig of a dayروز سختی بود
.Jelly fish

آدم بی اراده

kind deeds never die

کار خوب گم نمی شه
Stop naggingنق نزن
I give you my word

به کسی چیزی در این مورد نخواهم گفت

Let sleeping dogs lie

دنبال شر نرو

KEEP YOUR SHIRT ONجوش نزن / عجله نكن/ یه دقیقه صبر كن
Is the ball and here is the fieldاین گوی و این میدان
Wet blanketضدحال
Do your bestتمام تلاشت رو بکن

 

انگلیسیفارسی
business is business حساب حساب است کاکا برادر
practice makes perfectکار نیکو کردن از پر کردن است
Horses for courses هر کسی را بهر کاربی ساخته اند
A big head has a big ache هر که بامش بیش برفش بیشتر
Be more catholic than the popeکاسه داغ تر از آش
The biter bitدست بالای دست بسیار است
Keep up with the Jonesesچشم و هم چشمی کردن
Hit the jackpotیک شب پول دار شدن
Cry wolfچوپان دروغگو
Sweet nothing حرف های صد من یه غاز
Knock something downچوب حراج به چیزی زدن
Go with the ride هم رنگ جماعت شدن
The cat dreams of mice شتر در خواب بیند پنبه دانه
Put a spoke in somebody’s wheel چوب لای چرخ کسی گذاشتن
From the cradle to graveز گهواره تا گور دانش بجوی
.Outstay one’s welcome کنگر خوردن و لنگر انداختن
Curiosity killed the cat فضول را بردند جهنم
East, West, home’s bestهیچ کجا خانه خود آدم نمیشود
No pain, no gain نابرده رنج گنج میسر نمیشود
Every cloud has a silver lining در نا امیدی بسی امید است
Keep the wolf from the doorگلیم خود رو از آب كشیدن
Eat your word حرفتو پس بگیر
Sit on the fence بي طرف ماندن
Don’t rub it in 

(اینقدر) به رخ ما نک

What a cheekچه رویی
The ghost of a chance سر سوزني شانس
On my honorبه شرافتم قسم
Knock it offبس است-بسه
I’m really sorryواقعاً متاسفم
He looks proudخودشو میگیره

 

انگلیسیفارسی
Cat got your tongueموش زبانت را خورده، خجالتی
Get in someone's hairکسي را اذيت کردن
Jump down someone's throat

یقه کسی را گرفتن، با عصبانيت با کسي برخورد کردن

Shoot off one's mouthلاف زدن، غلو کردن
Pull someone's legکسي را دست انداختن
Get off someone's back

دست از سر کسي برداشتن

People who live in glass houses shouldn't throw stonesوقتي کسي خودش هم مقصر است نبايد ديگران را سرزنش کند.
Fishyعجيب، مشکوک
Go to the dogsمخروبه شدن
All thumbsدست و پا چلفتی، بی دست و پا
Not to have a leg to stand onدليلي براي اثبات سخن خود نداشتن
Shake a Legشتاب کردن، عجله کردن
Stick Out One's Neckريسک کردن، خطر کردن
Holy cow!از اين اصطلاح بيشتر براي بيان احساساتي مانند غافلگيري يا عصبانيت استفاده مي‌شود

Let bygones be bygones

Past is past

گذشتها گذشته
High places have their precipicesهر فرازى را نشيبى است
Out with the old in with the newنوکه اومدبه بازار كهنه شد دل آزار
No news is Best newsبى خبرى , خوش خبرى
Jack of all trades and master of noneهمه کاره و هیچكاره
Something is better than nothingکاچى به از هيچى
Too many cooks spoil the brothآشپز كه دوتا شد آش يا شور ميشه يا بي نمك
It is not as if the sky is fallingانگار آسمون به زمين افتاده
Hasty work, Double workآدم عجول كار را دوباره ميكنه
You want a thing done, do it yourselfكس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
It is all up with himآب از سرش گذشته
Don’t cry over the spilled milkآب ريخته جمع شدنى نيست
We seek water in the seaآب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم
Easy come, easy go باد آورده را باد میبرد
Third time luckyتا سه نشه بازی نشه
Tit for tatاین به اون در

 

انگلیسیفارسی
?What colour  do you want چه رنگی میخواهید؟
I like this onاین یکی را میخواهم
I prefer that oneمن آن یکی را ترجیح میدهم
I don't like this colourمن این رنگ را دوست ندارم
?Have you anything better آیا چیز بهتری دارید؟
?Do you have one  in a different colour آیا رنگ دیگری از همین دارید؟
I'd like another میخواهم آن یکی را ببینم
?What size چه اندازه ای؟
?Have you a larger one/smaller one آیا بزرگتر/ کوچکتر دارید؟
... My collar measurement isاندازه یقه من ... است
...  My waist measurement isدور کمر من... است
 ? What's  it made ofاز جنس چیست؟

       

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
Here is news from China. A taxi driver is at a crossroads. He turns left. He isn’t careful. He does not see a pillar.این اخباری از چین است. یک راننده تاکسی در چهارراه است. او به چپ می پیچد. او مراقب نیست. او ستون را نمی بیند.
He drives into it. His car turns over. The crash damages the car. The crash injures nobody. People see the accident. They come to the car and help the man.او به سمت آن می راند. ماشین او واژگون می شود. تصادف به ماشین آسیب می زند. تصادف هیچ کس را مجروح نمی کند. مردم تصادف را می بینند. آنها برای کمک به ماشین و مرد می آیند.

 

 

فارسی انگلیسی

انگلیسیفارسی
.This news is from Gaza. There is a zoo. This zoo does not have enough money. It must sell two lion cubs. A man buys them. He brings them home. The cubs become pets.این اخبار از غزه است. یک باغ وحش وجود دارد. این باغ وحش به اندازه کافی پول ندارد. آن باید دو توله شیر را بفروشد. یک مرد آنها را می خرد. او آنها را به خانه می آورد. توله ها حیوان خانگی می شوند
In the beginning, the cubs need their mother. They must be breastfed. The mother of the cubs lives in the zoo. The man takes them to the zoo every night. Later, the animals grow bigger. They start to eat meat. They don’t need their mother anymore.در ابتدا توله ها به مادرشان نیاز دارند. آنها باید شیر داده شوند. مادر توله ها در باغ وحش است. مرد آنها را هر شب به باغ وحش می برد. بعدها، حیوان ها بزرگ تر می شوند. آنها شروع به خوردن گوشت می کنند. آنها دیگر به مادرشان نیاز ندارند.
People like the little lions. Children play with them. However, the cubs will get big. They will be dangerousمردم شیرهای کوچک را دوست دارند. بچه ها با آنها بازی می کنند. اگرچه، توله ها بزرگ خواهند شد. آنها خطرناک خواهند شد.

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
This news is about a farmer. He is from Kansas, USA. He creates cow art.این اخبار در مورد یک کشاورز است. او اهل کانزاس، ایالات متحده است. او از گاو اثر هنری می سازد.
The farmer is in a feed truck. This truck carries food for cows. He drives in a field and puts the food on the ground. He must put the food in the right place.کشاورز در یک کامیون غذا رسانی است. کامیون غذا برای گاوها حمل می کند. او در مزرعه رانندگی می کند و غذا را روی زمین می گذارد. او باید غذا را در محل درست بگذارد.
Later, the cows come. They want to eat the food. A drone films them. They are small and black in the video. Together, they look like a big smiley face!بعداف گاوها می آیند. آنها می خواهند غذا را بخورند. یک هواپیمای بدون سرنشین از آنها فیلم می گیرد. آنها در ویدئو کوچک و سیاه هستند. باهم، آنها مثل یک شکلک لبخند هستند. 

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
This news is from Bali. Four men go to prison. They are not from Bali. They are from Australia, Bulgaria, India and Malaysia. They go to prison because of money laundering, drugs and illegal immigration.این اخبار از بالی است. چهار مرد به زندان می روند. آن ها اهل بالی نیستند. آنها اهل استرالیا، بلغارستان، هند و مالزی هستند. آنها برای پول شویی، مواد مخدر و مهاجرت غیر قانونی به زندان می روند.
They escape from the prison. They escape through a hole in a wall.آنها از زندان فرار می کنند. آنها از داخل یک سوراخ در دیوار فرار می کنند.
Prisoners often escape in Indonesia. There are too many prisoners in the prisons there.زندانی ها معمولا در اندونزی فرار می کنند. زندانی های زیادی در زندان های آنجا هستند.

 

فارسی انگلیسی

انگلیسیفارسی
.This news is from west London. There is an apartment tower. It is quite high. It is 43 years old. On Wednesday morning, there is a fire in the building. The whole building is on fire in two hours.این اخبار از غرب لندن است. یک برج مسکونی وجود دارد. آن نسبتا بلند است. آن 43 ساله است. صبح دوشنبه یک آتش سوزی در ساختمان وجود داشت. بعد از دو ساعت تمام ساختمان در آتش است
Firefighters come. There are 200 of them. They work to stop the fire and save people. Sadly, six people die. Fifty people go to hospitalآتش نشانان می آیند. 200 تا از آنها. آنها کار می کنند تا آتش را متوقف کنند و مردم را نجات دهند. متاسفانه، شش نفر می میرند. پنجاه نفر به بیمارستان می روند.
On Friday, there are two protests. People protest at Kensington Town Hall. They chant ‘murderers’. The second protest is in London. People want justice..در جمعه، دو تظاهرات وجود دارد. مردم در شهرداری کنسینگتن اعتراض می کنند. آنها (سرود مانند) می گویند “قاتل ها”. دومین تظاهرات در لندن است. مردم عدالت می خواهند.

فارسی

انگلیسی

انگلیسیفارسی
This news is from a zoo. The zoo is in Texas. A giraffe is born there. It is a boy. He is 1.8 metres tall. He is 84 kilograms heavy. He does not have a name yet.این اخبار از یک باغ وحش است. باغ وحش در تگزاس است. یک زرافه آنجا به دنیا می آید. او یک پسر است. او 1.8 متر قد دارد. او 84 کیلوگرم وزن دارد. او هنوز اسمی ندارد.
When he grows up, he will be 5.5 metres tall. He will weigh 1,360 kilograms. The zoo will open a new exhibit next year. He and other giraffes will go there.وقتی او بزرگ شود، او 5.5 متر قد خواهد داشت. او 1360 کیلوگرم وزن خواهد داشت. باغ وحش یک محل نمایش جدید در سال بعد باز می کند. او و بقیه زرافه ها به آنجا می روند.

 

آموزش زبان انگلیسی در بهترین آموزشگاه زبان

 

ساختار تلفظ حروف

پیش از یادگیری نحوه تلفظ حروف باید با تا حدی با ساختار تلفظ و تعریفات عمومی در این زمینه آشنا شوید. شاید از قبل بدانید که حروف و آواها از نظر نحوه بیان به دو دسته اصلی تقسیم می شوند:

  • حروف صدادار: مثلا در زبان فارسی آ، ای، او، فتحه ( َ )، کسره ( ِ ) و ضمه ( ُ ) حروفی هستند که آوای صدادار دارند.
  • حروف بی صدا: بقیه حروف به جز حروف به جز شش حرف گفته شده همه آوای بی صدا دارند.

 

مشکل در ادای حروف صدادار

ما در فارسی در مجموع شش حرف صدادار داریم (همان آ، ای، او، کسره، ضمه، فتحه) که البته گاهی بیش از این تعداد آوا با آن می سازیم، بدون اینکه با ساختار آن آشنا باشیم. در زبان های اروپایی مثل انگلیسی ترکیب های بسیار بیشتری از آواهای صدادار وجود دارد. درک این ساختارها معمولا برای فارسی زبانان سخت است. بیشتر این ساختارها از ترکیب آواهای صدادار با هم به وجود می آیند و درک آنها نیاز به تمرین دارد. بدترین کار در یادگیری حروف صدادار تبدیل کردن آنها به نزدیک ترین آوا در فارسی است. این کار معمولا باعث می شود شما لهجه بسیار شدید فارسی داشته باشید. پس از یادگرفتن تلفظ

 

مشکل در ادا کردن حروف بی صدا

مشکل در تلفظ حروف بی صدا کمتر است چراکه درصد زیادی از آنها معادل های دقیق دارند. با این حال باید در مورد تعداد محدودی که فاقد معادل در زبان فارسی هستند دقت کنید. سعی کنید این آواها را تا جای ممکن مشابه صدای واقعی تلفظ کنید. صداهایی مثل صدای دو حرف “TH” در فارسی معادل ندارند و معمولا به اشتباه به صداهای فارسی نسبت داده می شوند.

صدای /w/

صدای /w/ در انگلیسی در فارسی معادلی ندارد. معمولا به اشتباه این صدا را با صدای حرف “واو” (/v/) معادل سازی می کنند. برای تلفظ درست صدای /w/ باید دهان را کاملا گرد کنید (مثل زمانی که می خواهید “او” را ادا کنید) و سعی کنید صدای “واو” را ادا کنید. این صدا در واقع مشابه صدای “واو” در زبان عربی است. در زبان انگلیسی معمولا حرف “W” صدای /w/ را می دهد. به مثال زیر توجه کنید:

we : /wi/

wage : /weɪd͡ʒ/

صدای /tʃ/

صدای /tʃ/ در زبان انگلیسی مشابه صدای حرف “چ” در فارسی است. صدای /tʃ/ معمولا توسط ترکیب حروف “CH” ساخته می شود. به مثال زیر توجه کنید:

cheap : /tʃiːp/

ساختار تاکید

شاید هنوز از کلاس اول به یاد داشته باشید که چطور کلمات را بخش می کردیم. با حرکت دست نشان میدادیم که هر کلمه چند بخش دارد. امیدوارم حداقل این بخش را هنوز به یاد بیاورید. هر بخش از یک کلمه در واقع نماینده یک حرف صدادار است که در فارسی معمولا به وسیله یک یا چند حرف بی صدا همراهی می شود. حالا به کلاس اول برمی گردیم و چند کلمه را بخش می کنیم:

می خواهم!: می-خوا-هم!

دانشمند: دا-نش-مند

روزگار: رو-ز-گار (البته اگر برای “ز” کسره در نظر بگیریم)

خوش برخورد: خوش-بر-خورد

فداکار: ف-دا-کار

احتمالا برایتان این سوال پیش آمده که این بخش ها به چه درد می خورند. جواب در امکان گذاشتن تاکید هاست. هر بخش از کلمه میتواند محل تاکید کلمه باشد. یعنی در یک کلمه سه بخشی هر یک از سه بخش می تواند محل تاکید کلمه باشد که البته طبیعتا فقط یکی از آنها تاکید درست است. در صورتی که تاکید را بر روی دوتای دیگر بگذارید کلمه را اشتباه تلفظ کرده اید.

برای گذاشتن تاکید روی یک بخش سعی کنید آن بخش را با تن بالاتر (همانطور که آخر جمله سوالی را می گفتیم) بیان کنید. در مثال اول سعی کنید تاکید را بر روی هر یک از سه بخش کلمه “می خواهم” بگذارید:

می خوا- هم!

می – خوا هم!

می – خوا – هم!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تعیین سطح و  هم چنین کلاس های کاربردی (مکالمه و گرامر) زبان انگلیسی می توانید با مشاورین ما در اموزشگاه زبان گات تماس بگیریید.

نظرات کاربران ( 372 بازدید کننده )

دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید قسمت های ضروری علامت گذاری * شده اند

پشتیبانی واتساپ